شعر و دکلمه
شعر و دکلمه

شعر و دکلمه

دلتنگی - نیکی فیروزکوهی


دلتنگی

قوی ترین،

واقعی ترین

و زیباترین حس دنیاست.

خوش بخت ترین آدمها کسانی هستند

که کسی را در زندگی

و جایی در قلبشان دارند

برای دلتنگ شدن.

هر بار که قلبم در سینه می لرزد.

هر بار که عطش دیدار دوباره تو

نفس گیرتر از روزهای قبل می شود.

هر بار که مست لحظه های با تو هستم

فکر می کنم چقدر خوشبختم ....

 

نیکی فیروزکوهی



صدایم کن - نیکى فیروزکوهى


صدایم کن

اعجاز من همین است

نیلوفر را به مرداب می بخشم

باران را به چشم های مرد خسته

شب را به گیسوان سیاه سیاه خودم

و تنم را به نوازش دست های همیشه مهربان تو

صدایم کن

تا چند لحظه دیگر آفتاب می زند

و من هنوز در آغوش تو نخفته ام

 

نیکى فیروزکوهى


آغوشت قبیله‌ای‌‌ وحشی - نیکی‌ فیروزکوهی


آغوشت قبیله‌ای‌‌ وحشی

با آتشی برای پایکوبی 

با جادویی برای فریب

دستانت

گمشدگانِ بی‌ شتابِ ریزشِ آبشارِ گیسوانِ من

و چشم‌هایت

ویرانگرانِ خاموشِ غرورِ هزار ساله‌ام

من دلباخته‌ای عصیانی

آشوب گری پر تمنا

از عالم گریخته‌ای پر تردید

آمیخته با طبیعتِ پیکرت

آمیخته با عطرِ خوبِ خوبِ بودنت

سر بر بالینت گذاردم

با تو زیستم

با تو گریستم

عشق ورزیدم

عشق ورزیدم

عشق ورزیدم

و از آرزوهای بی‌ شمار

تنها و تنها تو را خواستم

خواستنی با شکوه

رویایی

 و محال ... و محال! 


نیکی‌ فیروزکوهی




صدایم کن - نیکی‌ فیروزکوهی


صدایم کن

اعجاز من همین است

نیلوفر را به مرداب می‌‌بخشم

باران را به چشم‌های مردِ خسته

شب را به گیسوانِ سیاهِ سیاهِ خودم

و تنم را به نوازشِ دست‌هایِ همیشه مهربانِ تو

صدایم کن

تا چند لحظه ی دیگر آفتاب میزند

و من هنوز در آغوش تو نخفته ام


 

نیکی‌ فیروزکوهی