شعر و دکلمه
شعر و دکلمه

شعر و دکلمه

بار سَنگین، ماه پنهان، اسب لاغَر نابَلَد - حسین جنتی

بار سَنگین، ماه پنهان، اسب لاغَر نابَلَد

رَه خطا بودُ و علامت گُنگُ و رهبر نابَلَد

 

ما توکل کرده بودیم این ولی کافی نبود

نیل تَر بود و عصا خشکُ و پیَمبَر نابَلَد

 

مُشت هامان را گِره کردیم اما اِی دریغ

مُشتی از ما سُست پِیمان مُشتِ دیگر نابَلد!

 

گاه غافل سَر بریدیم از برادرهای خویش

دید اندک بودُ و شب تاریکُ و خَنجر نابَلَد

 

نامه ها بَستیم بر پاشان دریغ از یک جواب

بازُ و شاهین تیز چنگال کبوتر نابَلَد

 

کِشتی ما واژگون شُد تا نخستین موج دید

ناخدایِ ما دروغین بود و لَنگر نابَلَد

 

 حسین جنتی