شعر و دکلمه
شعر و دکلمه

شعر و دکلمه

فرق پاییز و تو - مجید بابازاده




فرق پاییز و تو این است: تو پاییزتری

من غم انگیزترم یا تو غم انگیزتری؟

 

خوردم اما نشدم مست چنان! منتظرم

که به دستم بدهی کاسه ی لبریزتری

 

اینهمه زخم زدی بر دل من، باز بزن

منتها با تبر و با قمه ی تیزتری

 

تو و چنگیز مغول هر دو به یک اندازه

کشته اید، آه ولی باز تو خونریزتری

 

با تو خورشید فقط صبح سخن میگوید

با تو که از همه ی شهر سحرخیزتری

 

پرم از خاطره های بد و بد ، کاش از تو

داشتم خاطره ی خاطره انگیزتری

 

به خودت خیره شو در آینه و بعد بگو

من غم انگیزترم یا تو غم انگیرتری؟

 

مجید بابازاده



از پشت پنجره همه جا مــِــه گرفــته اسـت - مجیـد بابازاده


از پشت پنجره همه جا مــِــه گرفــته اسـت

متنِ تمـــامِ منظره ها، مــِــه گرفـــته اسـت

 

گـــم کـــــــرده اند راهِ زمین را فرشـــتــه ها

از بــَـس که آسمانِ خدا مــِــه گرفتــه اسـت

 

میخواســـتم که ســاکن شهر شـــما شـــوم

امــّــا هوای شهــر شمــا مــِــه گرفــته اسـت

 

بی تو هــوای شاعـــرِ ابیــــاتِ ایـــــن غزل

یا مــه گرفته اســت و یا مــِـه گرفتــه اسـت

 

امشــب تفاوت من ماهو، تو برکه چیــــســت؟

مــن را دو تــکه ابر، تو را مــِــه گرفــته اسـت

 

برج مراقــــبت دو پــرم دود می کنـــد

بانــد فرودِ چلچلـــه ها مــِـه گرفتــه اسـت

 

پروازِ سیــصد و سه یِ تهــــران- پاریـــس نشسـت

از پشــــتِ پنجـــره همـــه جا مــــِه گرفـــته اسـت

 

مجیـد بابازاده