شعر و دکلمه
شعر و دکلمه

شعر و دکلمه

وقتی که حکمران چمن باد می شود - محمد سلمانی


وقتی که حکمران چمن باد می شود

اول تبر حواله ی شمشاد می شود

 

دیگر چه مکتب و چه مرام و چه مسلکی؟

در گلشنی که قبله نما باد می شود

 

بلبل خموش ، غنچه گرفتار ، گل ملول

یعنی چمن مدینه ی بیداد می شود

 

جایی که سنگ زمزمه ی عشق سر دهد

آنجاست تیشه قاتل فرهاد می شود

 

یک عمر آن که بود مجلد به جلد دوست

در گیر و دار حادثه جلاد می شود

 

راز قبیله را بفروشد به ارزنی

صیدی که سرسپرده ی صیاد می شود

 

زخمی که اعتماد ز نیرنگ می خورد

هر روز هر چه می گذرد حاد می شود

 

ساقی ! بریز باده ، مخور غم ، که پیر گفت

روزی بنای میکده آباد می شود

 

محمد سلمانی