شعر و دکلمه
شعر و دکلمه

شعر و دکلمه

زمانی به کم راضی شدم که فهمیدم هیچ زیادی راضی‌ام نمیکند - پونه مقیمی


زمانی به کم راضی شدم که فهمیدم هیچ زیادی راضی‌ام نمیکند.

هیچ تلاشی هیچوقت برایم کافی نیست

و هیچ به دست آوردنی آرامم نمیکند.

آن وقت راضی شدم که هیچ وقت راضی نباشم.

و درست در همان لحظه به کم راضی شدم.

به هر چقدر که هستم و هر آنچه در همین لحظه دارم.

.

.

.

.


پ.ن:


بی شک به دست آوردن و تلاش کردن ارزشمند است اما زمانی که رضایت ما تنها در گروی به دست آوردن است، خودِ رضایت را از دست میدهیم. و آن روز ، روزِ شروعِ اضطرابی عمیق و طولانی‌ست که مدام به ما یادآوری میکند برای دست‌آورد بعدی کی و چطور برنامه ریزی کنیم . و در نهایت نتیجه‌ی این رقابتِ ذهنی چیزی جز این نیست که احساس ارزشمند بودنمان شرطی میشود. یعنی زمان‌هایی احساس میکنیم آدم ارزشمندی هستیم که چیزی را به دست آورده‌ایم و در رقابت ذهنی‌مان با خودمان یا دیگران مدالِ طلا دریافت کرده‌ایم.

غافل از اینکه نه تنها این مدال‌ها ما را راضی نمیکند بلکه ما را حریص‌تر میکند برای شروعِ یک مسابقه و دست‌آورد دیگر. 


پونه مقیمی