شعر و دکلمه
شعر و دکلمه

شعر و دکلمه

کنار امن کجا، کشتی شکسته کجا - هوشنگ ابتهاج


کنار امن کجا، کشتی شکسته کجا

کجا گریزم از اینجا به پای بسته کجا

 

ز بام و در همه جا سنگ فتنه می بارد

کجا به در برمت ای دل شکسته کجا

 

فرو گذاشت دل آن بادبان که می‌افراشت

خیال بحر کجا این به گل نشسته کجا

 

چنین که هر قدمی همرهی فرو افتاد

به منزلی رسد این کاروان خسته کجا

 

دلا حکایت خاکستر و شراره مپرس

به باد رفته کجا و چو برق جسته کجا

 

خوش آن زمان که سرم در پناه بال تو بود

کجا بجویمت ای طایر خجسته کجا

 

بپرس سایه ز مرغان آشیان بر باد

که می روند ازین باغ دسته دسته کجا

 

 

هوشنگ ابتهاج