شعر و دکلمه
شعر و دکلمه

شعر و دکلمه

یه داستان - کورت توخولسکی


یه داستان تعریف کنم؟ داستان قشنگیه: 

یه میلیاردر آمریکایی تصادف می کنه، یه چشمش رو از دست می ده.

می ده براش یه چشم مصنوعی درست می کنن.

روز اولی که بر می گرده دفتر کارش، از منشی اش می پرسه:

حالا اگه می تونی بگو ببینم کدوم چشمم شیشه ایه؟

منشی یه لحظه بهش نیگا می کنه و می گه: چشم چپتون قربان.

میلیاردره می گه: عجب از کجا فهمیدی؟

منشی می گه: آخه توی چشم چپتون هنوز ذره ای احساس دیده می شه.



کورت توخولسکی


برگرفته از کتاب

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.