شعر و دکلمه
شعر و دکلمه

شعر و دکلمه

در سینه ام عجیب هیاهو شده ست باز - سورنا جوکار


در سینه ام عجیب هیاهو شده ست باز

شیری درنده عاشق آهو شده ست باز

 

از یاد برده معجزه اش را پیمبری

چشمش به روی عالم جادو شده ست، باز

 

گویی کتاب قصه ی زیبا و کهنه ی ...

دست و ترنج و تیغه ی چاقو، شده ست باز

 

عقلم به غیر عشق به جایی نمی رسد

با سنگ راه آینه همسو شده ست باز

 

بوی بهشت می رسد از دور بر مشام

موهای اوست! یا گل شب بو شده ست،باز؟!

 

اقرار می کنم که پس از سال های سال

دست دلم برای کسی رو شده ست باز


سورنا جوکار