شعر و دکلمه
شعر و دکلمه

شعر و دکلمه

همه رفتن ، کسی دور و برم نیست - مسعود فردمنش


همه رفتن ، کسی دور و برم نیست

چنین بی کس شدن در باورم نیست

*

 

همه رفتن ، کسی با ما نموندش

کسی حرف دل ما رو نخوندش

همه رفتن ، ولی این دل ما رو

همون که فکر نمی کردیم ، سوزوندش

**

 

خیال کردم که این گوشه کنارا

یکی داره هوا ی کار مارو

یکی هم این میون دلسوز ما هست

نداره آرزو آزار مارو

که کار ما از این هم باشه بدتر

یکی داریم در این دنیا ی محشر

یکی داریم که از بنده نوازی

زند هر چند گاهی تقه بر در

***

 

که حاشا تقه یی بر در نخورده

که آیا زنده ایم یا جون سپرده

که حاشا صحبتی ، حرفی ، کلامی

که جزو رفته ها ییم ما نمرده

عجب بالا و پایین داره دنیا

عجب این روزگار دلسرد از ما

یه روز دور و برم صد تا رفیق بود

منو امروز ببین تنهای تنها

 

مسعود فردمنش