شعر و دکلمه
شعر و دکلمه

شعر و دکلمه

به هر نشانه ای از تو دلش بهانه بگیرد - سید رضا هاشمی


به هر نشانه ای از تو دلش بهانه بگیرد

غمی به وسعت دنیا در او زبانه بگیرد

 

نخی ز پیرهنت یا کتاب منزوی ات را

شبیه جان خودش سخت در میانه بگیرد

 

مدام خیره شود در نگاه عکس قدیمی ت

مدام زل بزند دست زیر چانه بگیرد

 

شبانه بغض خودش را فرو که برد به تلخی

دلش از اینهمه بی مهری زمانه بگیرد

 

به یاد کافه و شعر و تن صدات بیفتد

دلش هوای غزل های عاشقانه بگیرد

 

همین که عطر نفس هات کوچه را بنوازد

میان هق هق تلخش هوای خانه بگیرد

 

خیال کن برسد گرد باد پیر و بخواهد

تقاصی از تن بی جان یک جوانه بگیرد

 

سرت که نیست بگو غیر کوله ی غم و حسرت

مسافر شب غربت چه را به شانه بگیرد ؟

 

سید رضا هاشمی


می خواهم ازدنیادلم را پس بگیرم - رضا علیپور


می خواهم ازدنیادلم را پس بگیرم

این شعله ی ناقابلم راپس بگیرم

 

ازعشق ازاین بی دلیل بی مهابا

دل نامه ی بی حاصلم راپس بگیرم

 

می خواهم ازتقویم سردِ بی توبودن

صدها قرار باطلم راپس بگیرم

 

از دست بی باورترین اقوام تاریخ

آیات سبز نازلم راپس بگیرم

 

دیراست دیگر باید ازچشمان پاییز

پس مانده ی آب وگلم راپس بگیرم

 

بایدبه جرم اینکه آزادم نکردی

ازچشم هایت مشکلم راپس بگیرم

 

یعنی همین امشب برای خاطردل

حکم قصاص قاتلم را پس بگیرم

 

رضا علیپور

دانلود دکلمه


چشمان من شبیهِ تو هرگز ندیده است - یدالله گودرزی


چشمان من شبیهِ تو هرگز ندیده است

قُربانِ آن کسی که تو را آفریده است !

 

تو مثلِ آن بلورِ روانی که آسمان

از شهد وشیرو شعر تورا پروریده است

 

یا آن که دستِ معجزه سازِ خدا تو را

از روی کاردستیِ ِ شیطان کشیده است!

 

گویی ازآب و آتش و باد و خیال و خاک

یک قطره روی بومِ حقیقت چکیده است

 

شاید خدا برای تمام فرشتگان

پیغمبری به نامِ شما برگزیده است

 

شیرین که ماهپاره ی زیبای قصه هاست

پیشِ طلوعِ روی تو حیرت دمیده است

 

یوسف که دست بسته ی تقواست، پیشِ تو

دستانِ بی اراده ی خود را بُریده است !

 

گیسوی چون کمندِ تو یلداتر از شب است

پیشانیِ بلندِ تو مثل سپیده است

 

تو آن پدیده ای که زبان از تو عاجزاست

هرکس بخواهد از تو بگوید پدیده است.. !

 

دکتر یدالله گودرزی


زخم - لیدا رشیدی


چیزی نپرس از حال این روزام

هیچی شبیه آرزوهام نیست

میخوام با دنیا راه بیام اما

کفشام دیگه اندازه ی پام نیست


چند وقته که با آینه ها قهرم

خستم از این صورتک بیمار

حال منو بهتر میشه فهمید

از جای مشتم رو تن دیوار


دلواپس زخمام نباش دیگه

این روزا خودزنی شده کارم

برای چی میخوای که بهتر شم

تموم این زخمامو دوست دارم


هروقت به دریا دردامو میگم

چشم همه ماهیا تر میشه

از وقتی که حالمو فهمیدم

دریا داره هی شورتر میشه


هرشب تو خواب از جایی میافتم

همیشه یه زخم جدید دارم

از دور تموم آدما خوبن

تازگیا خطای دید دارم


دلواپس زخمام نباش دیگه

این روزا خودزنی شده کارم

برای چی میخوای که بهتر شم

تموم این زخمامو دوست دارم


 لیدا رشیدی

.