شعر و دکلمه
شعر و دکلمه

شعر و دکلمه

لباس هم باشیم - رسول ادهمی

 

بیا لباس هم باشیم و

دکمه دکمه

روی تن هم بوسه بدوزیم

دلم می خواهد

دست من در آستین تو باشد

دست تو در آستین من

طوری که عطر تنمان گیج شود

و آغوش ، نفهمد چه کسی

آن یکی را بیشتر از

آن یکی دوست دارد

راستش را بخواهی

من از این جنس سردرگمی ها

که نمی دانی تار عاشق تر است یا پود

خوشم می آید

 

رسول ادهمی


همه ی ما سر خانه تکانی - رسول ادهمی


همه ی ما سر خانه تکانی

با دیدن یک عکس

می نشینیم

تلخ یا شیرین

می خندیم و هنوز گم خاطرات نگشته

زود

یک نفر می پرسد

بیخود این همه وسیله نگه داشته ای که چه؟

این را می خواهی؟

کدام؟

این

نه

این یکی چه؟

نه

بریزم دور؟

برخاسته

و آن عکس دوباره نیست می شود

مثل آهی که یک مرتبه در سال

به گلو سری می زند و زود

خدانگهدار.

آری

وقت خانه تکانی

یک عکس می آید و مهربان می گوید

بنشین کمی استراحت کن

عکسی که دل ما و خانه را

هر سال

یک بار و یک جا

می تکاند.

 

رسول ادهمی