شعر و دکلمه
شعر و دکلمه

شعر و دکلمه

خداحافظی - قیصر امین پور

آواز عاشقانه ی ما در گلو شکست

حق با سکوت بود، صدا در گلو شکست

 

دیگر دلم هوای سرودن نمی کند

تنها بهانه ی دل ما در گلو شکست

 

سربسته ماند بغض گره خورده در دلم

آن گریه های عقده گشا در گلو شکست

 

ای داد، کس به داغ دل باغ، دل نداد

ای وای، های های عزا در گلو شکست

 

آن روزها ی خوب که دیدیم، خواب بود

خوابم پرید و خاطره ها در گلو شکست

 

«بادا» مباد گشت و «مبادا»‌به باد رفت

«آیا» ز یاد رفت و «چرا» در گلو شکست

 

فرصت گذشت و حرف دلم ناتمام ماند

نفرین و آفرین و دعا در گلو شکست

 

تا آمدم که با تو خداحافظی کنم ...

بغضم امان نداد و خدا...در گلو شکست

 

خداحافظی

 قیصر امین پور


خداحافظی - فاضل نظری



به خدا حافظی تلخ تو سوگند نشد

که تو رفتی ودلم ثانیه ای بند نشد


لب تو میوه ممنوع ولی لبهایم
هر چه از طعم لب سرخ تو دل کند نشد


با چراغی همه جا گشتم وگشتم در شهر
هیچ کس هیچ کس اینجا به تو مانند نشد


هر کسی در دل من جای خودش را دارد
جانشین تو در این سینه خداوند نشد


خواستند از تو بگویند شبی شاعرها
عاقبت با قلم شرم نوشتند:نشد!



فاضل نظری