شعر و دکلمه
شعر و دکلمه

شعر و دکلمه

جوخه های اعدام - حسن آذری

در جوخه های اعدام

پس از شنیدن فرمان “آتش

سربازی زودتر از همه شلیک میکند

سربازی دیرتر

و دیگر سربازها، درمیان این دو ..

 

قسم به مکث ..

به اختلاف زمانی میان دو شلیک

ما همه سربازیم

آن که زودتر ماشه میچکاند

جلاد

آن که دیرتر شلیک میکند

عاشق

و مابقی مأموریم

 

گاهی اما یکی

اسلحه اش را

به سمت دهانی نشانه می رود

که فرمان آتش داده است

 

اوست که تنهاست

 

حسن آذری


برای دیدن تو - حسن آذری


برای دیدن تو

اگر رودخانه بودم، برمی گشتم

اگر کوه بودم، می دویدم

اگر باد بودم، می ایستادم

اما انسانم

و بارها برای دیدنت

برگشته

دویده

ایستاده ام....

 

حسن آذری