شعر و دکلمه
شعر و دکلمه

شعر و دکلمه

روح سرگردان - پوریا شیرانی


"دردم شبیه دردهای پیش از اینم نیست"

 

گاهی فقط یک ابر می‌فهمد هوایم را

یک روح سرگردان، سرای ناکجایم را

 

یک باغبان در خشکسالی‌های پی‌در‌پی

یک گوش کر، فریادهای بی‌صدایم را

 

دردم شبیه دردهای پیش از اینم نیست

گم کرده‌ام انگار در قلبم خدایم را

 

می‌ترسم ازتصویر آیینه که در چشمش

دیوانه‌ای دیگر بگیرد باز جایم را

 

مثل خوره این زخمها بر روحم افتاده*

درهم تنیده تار رخوت انزوایم را

 

من گرم رویای خودم بودم نمی‌دیدم

کابوس‌های منتظر در خوابهایم را

 

رفتم به سمت آرزوهای مه‌آلودم

آنقدر که دیگر ندیدم رد‌پایم را...

 

پوریا شیرانی