شعر و دکلمه
شعر و دکلمه

شعر و دکلمه

من آن یخم که از آتش گذشت و آب نشد - غلامرضا طریقی

من آن یخم که از آتش گذشت و آب نشد
دعای یک لب مستم که مستجاب نشد
من آن گلم که در آتش دمید و پرپر شد
به شکل اشک در آمد ولی گلاب نشد
نه گل که خوشه‌ی انگور گور خود شده‌ای
که روی‌شاخه دلش خون‌شد و شراب نشد
پیمبری که به شوق رسالتی ابدی
درون غار فنا گشت و انتخاب نشد
نه من که بال هزاران چومن به‌خون غلطید
ولی بنای قفس در جهان خراب نشد
به‌خواب رفت جهان آنچنان که تا به ابد
صدای هیچ خروسی حریف خواب نشد


غلامرضا طریقی

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.