شعر و دکلمه
شعر و دکلمه

شعر و دکلمه

خسته‌تر از صدای من ، گریه‌ی بی‌صدای تو - افشین یداللهی


خسته‌تر از صدای من ، گریه‌ی بی‌صدای تو

حیف که مانده پیش من ، خاطره‌ات به جای تو

 

رفتی و آشنای تو ، بی‌تو غریب ماند و بس

قلب شکسته‌اش ولی پاک و نجیب ماند و بس

 

طعنه به ماجرا بزن ، اسم مرا صدا بزن

قلب مرا ستاره کن ، دل به ستاره‌ها بزن

 

یک‌سره فتح می‌شوم ، با تو اگر خطر کنم

سایه‌ی عشق می‌شوم ، با تو اگر سفر کنم

 

شب‌شکن صد آینه با شب من چه می‌کنی ؟

این همه نور داری و صحبت سایه می‌کنی

 

وقت غروبِ آرزو ، بهت مرا نظاره کن

با تو طلوع می‌کنم ولوله‌ای دوباره کن

 

با تو چه فرق می‌کند زنده و مرده بودنم

کاش خجل نباشم از زخمِ نخورده بودنم

 

افشین یداللهی


نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.