شعر و دکلمه
شعر و دکلمه

شعر و دکلمه

سخن دیگر نگفتی -سیمین بهبهانی


سخن دیگر نگفتی , ای سخن پرداز خاموشم

فراموشت نمی کردم , چرا کردی فراموشم ؟

 

ز سردی های خاک تیره , آغوشت چه می جویند ؟

چه بد دیدی , چه بد دیدی ز گرمی های آغوشم ؟

 

نه چشم بسته بگشایی , نه راه رفته باز آیی

به مرگت بار تنهایی چه سنگین است بر دوشم

 

به جز در دیده ام , کی می پسندیدی سیاهی را ؟

نمی بینی مگر اکنون که سر تا پا سیه پوشم ؟

 

تو آگه کردی از لفظم , تو ساغر دادی از شعرم

به دلخواه تو می گویم, به فرمان تو می نوشم

 

نه با هوشم , نه بیهوشم , نه گریانم , نه خاموشم

همین دانم که می سوزم , همین دانم که می جوشم

 

پریشانم , پریشانم , چه می گویم ؟ نمیدانم

ز سودای تو حیرانم , چرا کردی فراموشم ؟

 

سیمین بهبهانی



نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.