شعر و دکلمه
شعر و دکلمه

شعر و دکلمه

به کسی بر نخوره بر نخوره ، من یکی پنجره ام و میبندم - شهیار قنبری


به کسی بر نخوره بر نخوره  ، من یکی پنجره ام و میبندم

این همه پنجره ی باز بسه ، من به قاب آینه میخندم

 

به کسی بر نخوره بر نخوره ، من یکی پیشه خودم میمونم

در شب بی کسی و بی حرفی ، برای دل خودم میخودنم

 

خواب بودم بیدار شدم ، آشتی کردم با خودم

به کسی چه این صدا این حنجره ماله منه

 

کی مثل من لحظه هاش و زیر آواز میزنه ؟

کی بجز من میتونه خاطره هاش و بشماره

 

جز خود من کی به فکر موندن و سر رفتنه

به کسی بر نخوره بر نخوره اگه تنهائیه خوبی دارم

 

اگه از خلوت خود سر مستم ، اگه چون پروانه بی آزارم

خواب بودم بیدار شدم آشتی کردم با خودم

 

به کسی بر نخوره بر نخوره اگه دستم پره عطره یاسه

اگه در پیله ی خود خوشبختم کسی جز من، من و نمیشناسه

 

به کسی بر نخوره بر نخوره اگه من اهل خراب آبادم

شجره نامه ی من ماله منه به کسی چه من یکی آزادم

 

خواب بودم بیدار شدم آشتی کردم با خودم

 

شهیار قنبری


نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.