شعر و دکلمه
شعر و دکلمه

شعر و دکلمه

اگر در پاییز می آمدی - امیلی دیکنسون


اگر در پاییز می آمدی

 

تابستان را جارو می کردم

 

با نیمی خنده، نیمی ضربه

 

آنچه زنان خانه ‌دار با مگسی می‌کنند .

 

اگر تا یکسال دیگر می‌دیدمت

 

ماه ها را بدل به توپ‌هایی می‌کردم

 

و در کشوهای جداگانه می‌گذاشتم تا زمانشان برسد

 

اگر قرن ها تاخیر می‌کردند

 

با دست می‌شمردمشان

 

و آنقدر از آنها کم می‌کردم

 

که انگشتانم به جزیره ون دیمنس بیفتد

 

و اگر این زندگی به پایان می‌رسید

 

که از من و تو می‌ رسد

 

مثل پوسته درخت به جایی پرتابش می‌کردم

 

و جاودانگی را مزه می‌کردم

 

اما حالا، بی‌خبر از طول بال نامطمئن زمان

 

مرا می‌گزد، این جن زنبوری

 

 که نیشش را برملا نمی‌کند .

  

 

امیلی دیکنسون

 

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.