شعر و دکلمه
شعر و دکلمه

شعر و دکلمه

بوی گندم مال من، هر چی که دارم مال تو - شهیار قنبری


بوی گندم مال من، هر چی که دارم مال تو

یه وجب خاک مال من، هر چی می‌کارم مال تو

اهل طاعونی این قبیلهء مشرقی‌ام

تویی این مسافر شیشه‌ای شهر فرنگ

پوستم از جنس شبه، پوست تو از مخمل سرخ

رختم از تاوله تنپوش تو از پوست پلنگ

بوی گندم مال من، هر چی که دارم مال تو

یه وجب خاک مال من، هر چی می‌کارم مال تو

تو به فکر جنگل آهن و آسمون خراش

من به فکر یه اتاق اندازه تو واسه خواب

تن من خاک منه ساقهء گندم تن تو

تن ما تشنه ترین تشنهء یک قطره آب

بوی گندم مال من، هر چی که دارم مال تو

یه وجب خاک مال من، هرچی می‌کارم مال تو

شهر تو شهر فرنگ، آدماش ترمه قبا

شهر من شهر دعا، همه گنبداش طلا

تن تو مثل تبر، تن من ریشهء سخت

طپش عکس یه قلب، مونده اما رو درخت

بوی گندم مال من، هر چی که دارم مال تو

یه وجب خاک مال من، هرچی می‌کارم مال تو

نباید مرثیه گو باشم واسه خاک تنم

تو آخه مسافری خون رگ اینجا منم

تن من دوست نداره زخمی دست تو بشه

بوی گندم مال من، هر چی که دارم مال من

یه وجب خاک مال من، هر چی می‌کارم مال من

  

شهیار قنبری


نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.