شعر و دکلمه
شعر و دکلمه

شعر و دکلمه

یک سینه حرف هست، ولی نقطه‌چین بس است - حامد عسکری


یک سینه حرف هست، ولی نقطه‌چین بس است

خاتون دل و دماغ ندارم.... همین بس است

 یک روز زخم خوردم یک عمر سوختم

 کو شوکران؟ که زندگی اینچنین بس است

عشق آمده‌ست عقل برو جای دیگری

یک پادشاه حاکم یک سرزمین بس است

 مورم، سیاوشانه به آتش نکش مرا

 یک ذره آفتاب و کمی ذره‌بین بس است

ظرف بلور! روی لبت خنده‌ای بپاش

نذری ندیده را دو خط دارچین بس است

 ما را به تازیانه نوازش نکن عزیز

 که سوز زخم کهنه‌ی افسار و زین بس است

از این به بعد عزیز شما باش و شانه‌هات

ما را برای گریه سر آستین بس است


 

حامد عسکری


نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.