شعر و دکلمه
شعر و دکلمه

شعر و دکلمه

برای آخرین بار - افشین یداللهی


برای آخرین بار ، خداکنه بباره

تو این شب کویری ، یه قطره از ستاره

 

همیشه بودی و من ، تو رو ندیدم انگار

بگو بگو که هستی ، برای آخرین بار

 

وقتی دوری ، تنهایی نزدیکه

قلبم بی تو ، میترسه ، تاریکه

 

چه لحظه ها که بی تو ، یکی یکی گذشتن

عمرمو بردن اما ، یه لحظه بر نگشتن

 

تو چشم من نگاه کن ، منو به گریه نسپار

حالا که با تو هستم ، برای اولین بار

 

برای آخرین بار

 

وقتی دوری ، تنهایی نزدیکه

قلبم بی تو ، میترسه ، تاریکه

 

افشین یداللهی

 

خوب است با گوش تو دنیا را شنیدن - رویا باقری


خوب است با گوش تو دنیا را شنیدن

گاهی تو را در کوچه های شعر دیدن

 

آهوی بازیگوش چشمان تو بودن،

هی لابلای حرف های تو دویدن

 

این زندگی با ما نمی سازد وگرنه

من را چه به از چشم های تو بریدن؟

 

باری ست بی تو زندگی بر شانه هایم

سخت است گاهی این نفس ها را کشیدن

 

بی تو کماکان می تپد این قلب خسته ...

نه! فرق دارد این تپیدن با تپیدن

 

شیرینی تلخی که در دلتنگی ماست

درهیچ جایی نیست حتی در رسیدن

...

وقتی به راهت مومنی، رنجی ندارد

سقراط بودن شوکران را سرکشیدن!

 

رویا باقری

 

رویای کلمات بی رویا - سید علی صالحی


رویای کلمات بی رویا

 

می ‌خواستم چشم ‌های تو را ببوسم

تو نبودی ، باران بود

رو به آسمان بلند پر گفت ‌و گو گفتم :

تو ندیدیش ؟!

 

و چیزی ، صدایی

صدایی شبیه صدای آدمی آمد

گفت : نامش را بگو تا جست‌ و جو کنیم

 

نفهمیدم چه شد که باز

یک هو و بی ‌هوا ، هوای تو کردم

دیدم دارد ترانه ‌ای به یادم می ‌آید

 

گفتم : شوخی کردم به خدا

می‌ خواستم صورتم از لمس لذیذ باران

فقط خیس گریه شود

ورنه کدام چشم

کدام بوسه

کدام گفت ‌و گو ؟!

من هرگز هیچ میلی

به پنهان کردن کلمات بی ‌رویا نداشته‌ ام !

 

سید علی صالحی


حقیقت این است که من - سیدعلی صالحی


حقیقت این است که من

هرگز

در زندگی

سد راه کسی نبوده ، نیستم ، نخواهم بود

من می دانم

دیر یا زود به ری را خواهم پیوست

 

چشم به راه من نباشید

با این حال

یقین دارم که بعد از مرگ

دوباره باز خواهم گشت

وصیت واژه های خود را

برای شما باز خواهم خواند

 

من این راه را هزاران بار

با باد رفته و با باران باز آمده ام

مسیری که به منزل سپیده دم می رسد

و شسته تر از شبنم فروردین است

 

برای ملاقات با محرمانه ترین ترانه های من

نیازی به جست و جوی هیچ جانبی از این جهان خسته نیست

کافی ست

فقط به خواب گل سرخ اشاره کنید

به رد پای پرنده

به بلوغ باد

به بوی باران

حتما به رگه های روشنی از اردی بهشت خواهید رسید

 

تا ابد

تا ابد

هر شهابی که از سینه آسمان می گذرد

باردار شعری ست

که من یادم رفته است شکارش کنم

 


سیدعلی صالحی