-
من مناجات درختان را هنگام سحر - فریدون مشیری
دوشنبه 23 فروردین 1395 16:41
من مناجات درختان را هنگام سحر رقص عطر گل یخ را با باد نفس پاک شقایق را در سینه کوه صحبت چلچله ها را با صبح بغض پاینده هستی را در گندم زار گردش رنگ و طراوت را در گونه گل همه را میشنوم می بینم من به این جمله نمی اندیشم به تو می اندیشم ای سراپا همه خوبی تک و تنها به تو می اندیشم همه وقت همه جا من به هر حال که باشم به تو...
-
بر چهره گل نسیم نوروز خوش است - خیام
دوشنبه 23 فروردین 1395 16:10
بر چهره گل نسیم نوروز خوش است در صحن چمن روی دلافروز خوش است از دی که گذشت هر چه گویی خوش نیست خوش باش و ز دی مگو که امروز خوش است خیام
-
گاهی مسیر جاده به بن بست می رود - افشین یداللهی
پنجشنبه 19 فروردین 1395 15:31
گاهی مسیر جاده به بن بست می رود گاهی تمام حادثه از دست می رود گاهی همان کسی که دم از عقل میزند در راه هوشیاری خود مست می رود گاهی غریبه ای که به سختی به دل نشست وقتی که قلب خون شده بشکست میرود اول اگرچه با سخن از عشق آمده آخر خلاف آنچه که گفته است می رود گاه یکسی نشسته که غوغا به پا کند وقتی غبار معرکه بنشست می رود...
-
گـــرگم و دربــــه در خصــــــلت حیـــوانی خویش - حسین زحمتکش
چهارشنبه 18 فروردین 1395 17:56
گـــرگم و دربــــه در خصــــــلت حیـــوانی خویش ضــــرر اندوختـــم از این همه "چوپـــانی" خویش تا نفهمنــــد "خــــلایق" کـــــه چه در "سر" دارم سالیــانی زده ام "مُهــر" به "پیشـــانی" خویش ! منــــم آن ارگ! کـــــه از خــــواب غــرور آمیزش چشم واکـــرده...
-
پس از چندی کند یک لحظه با من یار دورانش - هاتف اصفهانی
چهارشنبه 18 فروردین 1395 13:09
پس از چندی کند یک لحظه با من یار دورانش که داغ تازهای بگذاردم بر دل ز هجرانش پس از عمری که میگردد به کامم یک نفس گردون نمیدانم که میسازد؟ همان ساعت پشیمانش چو از هم آشیان افتاد مرغی دور و تنها شد بود کنج قفس خوشتر ز پرواز گلستانش ز بیتابی همی جویم ز هر کس چاره ٔ دردی که میدانم فرو میماند افلاطون ز درمانش دلش...
-
رسیدهام به خدایی که اقتباسی نیست - فاضل نظری
سهشنبه 17 فروردین 1395 18:16
رسیدهام به خدایی که اقتباسی نیست شریعتی که در آن حکم ها قیاسی نیست خدا کسی ست که باید به دیدنش بروی خدا کسی که از آن سخت میهراسی نیست به «عیب پوشی » و « بخشایش» خدا سوگند خطا نکردن ما غیر ناسپاسی نیست به فکر هیچ کسی جز خودت مباش ای دل که خودشناسی تو جز خدا شناسی نیست دل از سیاست اهل ریا بکن، خود باش هوای مملکت...
-
به نسیمی همه ی راه به هم می ریزد - فاضل نظری
سهشنبه 17 فروردین 1395 18:07
به نسیمی همه ی راه به هم می ریزد کی دل سنگ تو را آه به هم می ریزد؟ سنگ در برکه می اندازم و می پندارم با همین سنگ زدن، ماه به هم می ریزد عشق بر شانه ی هم چیدن چندین سنگ است گاه می ماند و ناگاه به هم می ریزد آنچه را عقل به یک عمر به دست آورده است دل به یک لحظه ی کوتاه به هم می ریزد آه! یک روز همین آه تو را می گیرد گاه...
-
چـیزی به نام زندگـانی - پژمان بختیاری
سهشنبه 17 فروردین 1395 10:23
سـالها چـیزی به نام زندگـانی داشتم خواب مغشوشی در آغوشی جوانی داشتم آرزویی، حسرتی، خـوابی، خـیالی، قصه یی یک چنین چـیزی به نام زندگـانی داشتم خنده یی ازجهل و مستی داشتم بر لب از آنک غفلتی از غـم به نام شادمانی داشتم در فراخای جهان از تنگ چشمی های خلق خاطـری آسـوده از بی آشیانـی داشـتم زیستم با تنگدستی های طـاقت سوز...
-
منگر چنین به چشمم، ای چشم آهوانه - حسین منزوی
دوشنبه 16 فروردین 1395 16:36
منگر چنین به چشمم، ای چشم آهوانه ترســــم قـــرار و صبـــرم برخیزد از میانه ترسم به نام بوسه غارت کنم لبت را با عذر بی قراری ، ایــــن بهترین بهانه ترسم بسوزد آخـــــر، همراه من تو را نیز این آتشی که از شوق در من کشد زبانه چون شب شوداز این دست، اندیشهای مدام است در بـــــرکشیدنت مست، ای خــــواهش شبـــانـــه ای رجعت...
-
وقتی که نباشی - افشین یداللهی
دوشنبه 16 فروردین 1395 15:23
کوچه وقتی که نباشی رگ خشکیده ی شهره ماه تو گوش خونه گفته دیگه با پنجره قهره سقف دلبستگی بی تو واسه من سایه نداره دلم از روزی که رفتی دیگه همسایه نداره تو پی کدوم ستاره پشت ابرا خونه کردی رفتی و چیزی نگفتی گریه رو بهونه کردی من سوال ساده تو / تو جواب مشکل من ردپای رفتن تو روی صحرای دل من وقتی آسمون شبهام زیر سایه چشاته...
-
حسرت همیشگی - قیصر امین پور
دوشنبه 16 فروردین 1395 10:38
حرفهای ما هنوز ناتمام ... تا نگاه می کنی : وقت رفتن است بازهم همان حکایت همیشگی ! پیش از آنکه با خبر شوی لحظه ی عزیمت تو ناگزیر می شود آی ... ناگهان چقدر زود دیر می شود ! قیصر امین پور
-
در کوی خرابات، کسی را که نیاز است - عراقی
سهشنبه 10 فروردین 1395 14:45
در کوی خرابات، کسی را که نیاز است هشیاری و مستیش همه عین نماز است آنجا نپذیرند صلاح و ورع امروز آنچ از تو پذیرند در آن کوی نیاز است اسرار خرابات به جز مست نداند هشیار چه داند که درین کوی چه راز است؟ تا مستی رندان خرابات بدیدم دیدم به حقیقت که جزین کار مجاز است خواهی که درون حرم عشق خرامی؟ در میکده بنشین که ره کعبه...
-
من به بعضی چهره ها چون زود عادت می کنم - کاظم بهمنی
سهشنبه 10 فروردین 1395 08:58
من به بعضی چهره ها چون زود عادت می کنم پـیـششـان سـر بـر نمی آرم ، رعایت می کنم همچـنـانکـه بـرگ خـشـکـیده نمـاند بـر درخـت مـایـه ی رنـج تـو بـاشـم رفـع زحمـت می کنم این دهـــــان بـاز و چـشم بی تحرک را ببخش آنـقــدر جــذابـیـت داری کـه حـیـرت می کـنـم کـم اگـر با دوسـتـانم می نشینم جـرم تـوست هر کسی را دوست دارم در...
-
ساز طرب عشق که داند که چه ساز است؟ - عراقی
دوشنبه 9 فروردین 1395 14:48
ساز طرب عشق که داند که چه ساز است؟ کز زخمه ٔ آن نه فلک اندر تک و تاز است آورد به یک زخمه، جهان را همه، در رقص خود جان و جهان نغمه ٔ آن پردهنواز است عالم چو صدایی است ازین پرده، که داند کین راه چه پرده است و درین پرده چه راز است؟ رازی است درین پرده، گر آن را بشناسی دانی که حقیقت ز چه دربند مجاز است؟ معلوم کنی کز چه...
-
کاش دور و بر ما این همه دلبند نبود - کاظم بهمنی
دوشنبه 9 فروردین 1395 09:49
کاش دور و بر ما این همه دلبند نبود و دلم پبش کسی غیر خداوند نبود آتشی بودی و هروقت تو را می دیدم مثل اسپند دلم جای خودش بند نبود مثل یک غنچه که از چیده شدن می ترسید خیره بودم به تو و جرات لبخند نبود هرچه من نقشه کشیدم به تو نزدیک شوم کم نشد فاصله ؛ تقصیر تو هر چند نبود شدم از درس گریزان و به عشقت مشغول بین این دو چه...
-
تورکون دیلی - شهریار
دوشنبه 9 فروردین 1395 08:17
تورکون دیلی تک سئوگیلی ایسته کلی دیل اولماز اؤزگه دیله قاتسان بو اصیل دیل اصیل اولماز اؤز شعرینی فارسا – عربه قاتماسا شاعیر شعری اوخویانلار ، ائشیدنلر کسیل اولماز فارس شاعری چوخ سؤزلرینی بیزدن آپارمیش « صابیر » کیمی بیر سفره لی شاعیر پخیل اولماز تورکون مثلی ، فولکلوری دونیادا تک دیر خان یورقانی ، کند ایچره مثل دیر ،...
-
نامه دادم که به لطفش بتوانی بانو - حسین زحمتکش
سهشنبه 3 فروردین 1395 18:45
نامه دادم که به لطفش بتوانی بانو فرش تبریز دلم را بتکانی بانو بگذار از همه آنچه که گفتن دارد چند سطری بنویسم که بدانی بانو ... آن که از ثانیه ها ساده گذر کرد منم آن که با قافیه ها میل خطر کرد منم آن که با هرچه بجز عشق من آمیخت، تویی آن که با "بی همگان ..." بی تو به سر کرد منم منم آن کس که برای تو غزل گفت ......
-
زندگینامه - مژگان عباسلو
دوشنبه 2 فروردین 1395 18:23
زندگینامه مژگان عباسلو از زبان خودش : فارغ التحصیل رشته پزشکی هستم از دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی تهران. در حال حاضر همراه همسر و دخترم برای گذراندن دوره ی تخصصی رشته ی داخلی ، در ایالت ماساچوست آمریکا به سر می برم. دو مجموعه شعر «مثل آوازهای عاشق تو» و «شاید مرا دوباره به خاطر بیاوری» از من تا کنون منتشر شده است....
-
پول کثیف - افشین یداللهی
دوشنبه 2 فروردین 1395 17:38
نه نه نه این قرارمون نبود که تو بی خبر بری من خسته شم که تو بی همسفر بری نه نه نه این قرارمون نبود من رنگ شب بشم تو سر سپرده شی من جون به لب شم باور نمی کنم این تو خود تویی این تو که از خودش بیخود شده تویی باور نمی کنم عشق منی هنوز گاهی به قلب من سر میزنی هنوز وقتی زندونی تو هوس مثله پروازه تو قفس این رسم همراهی نشد...
-
صبا را دیدم و گفتم صبا دستم به دامانت - فریدون مشیری
دوشنبه 2 فروردین 1395 16:39
صبا را دیدم و گفتم صبا دستم به دامانت بگو از من به دلدارم تو را من دوست میدارم ولی افسوس و صد افسوس زابر تیره برقی جست که قاصد را میان ره بسوزانید کنون وامانده از هر جا دگر با خود کنم نجوا یکی را دوست میدارم ولی افسوس او هرگز نمیداند فریدون مشیری
-
دل میرود ز دستم صاحب دلان خدا را - حافظ
یکشنبه 1 فروردین 1395 18:25
دل میرود ز دستم صاحب دلان خدا را دردا که راز پنهان خواهد شد آشکارا کشتی شکستگانیم ای باد شرطه برخیز باشد که بازبینم دیدار آشنا را ده روزه مهر گردون افسانه است و افسون نیکی به جای یاران فرصت شمار یارا در حلقه گل و مل خوش خواند دوش بلبل هات الصبوح هبوا یا ایها السکارا ای صاحب کرامت شکرانه سلامت روزی تفقدی کن درویش...
-
با تو از خویش نخواندم – که مجابت نکنم - محمدعلی بهمنی
پنجشنبه 27 اسفند 1394 18:12
با تو از خویش نخواندم – که مجابت نکنم خواستم تشنه ی این کهنه شرابت نکنم گوش کن از من و بر همچو منی گوش مکن تا که ناخواسته مشتاق عذابت نکنم دستی از دور به هُرم غزلم داشته باش که در این کوره ی احساس مذابت نکنم گاه باران همه ی دغدغه اش باغچه نیست سیل بی گاهم و ناگاه خرابت نکنم فصلها حوصله سوزند – بپرهیز - که تا فصل پر...
-
حال من خوب است حال روزگارم خوب نیست - محمدعلی بهمنی
چهارشنبه 26 اسفند 1394 18:10
حال من خوب است حال روزگارم خوب نیست حال خوبم را خودم باور ندارم خوب نیست آب و خاک و باد و آتش شرمسارم می کنند این که از یاران خوبم شرمسارم خوب نیست روز وشب را می شمارم ؛ کار آسانی ست ؛ حیف روز و شب را هرچه آسان می شمارم خوب نیست من که هست و نیستم خاک است ،خاکی مشربم اینکه می خواهند برخی خاکسارم خوب نیست ابرها در...
-
سنگ ها سخت عاشق می شوند - گروس عبدالملکیان
چهارشنبه 26 اسفند 1394 08:18
بر فرو رفتگی های این سنگ دست بکش و قرن ها عبور رودخانه را حس کن ! سنگ ها سخت عاشق می شوند اما فراموش نمی کنند ! گروس عبدالملکیان
-
از خستگی روز همین خواب پر از راز - محمد علی بهمنی
سهشنبه 25 اسفند 1394 18:16
از خستگی روز همین خواب پر از راز کافیست مرا،ای همه خواسته ها تو دیشب من و تو بسته ی این خاک نبودیم من یکسره آتش،همه ذرات هوا تو پژواک خودم بودم و خود را نشنیدم ای هرچه صدا،هرچه صدا،هرچه صدا-تو آزادگی و شیفتگی مرز ندارد حتی شده ای از خودت آزاد و رها تو یا مرگ و یا شعبده بازان سیاست؟ دیگر نه و هرگز نه،که یا مرگ که یا تو...
-
در دیاری که در او نیست کسی یار کسی - شهریار
دوشنبه 24 اسفند 1394 17:17
در دیاری که در او نیست کسی یار کسی کاش یارب که نیفتد به کسی کار کسی هر کس آزار من زار پسندید ولی نپسندید دل زار من آزار کسی آخرش محنت جانکاه به چاه اندازد هر که چون ماه برافروخت شب تار کسی سودش این بس که بهیچش بفروشند چو من هر که با قیمت جان بود خریدار کسی سود بازار محبت همه آه سرد است تا نکوشید پی گرمی بازار کسی من...
-
این کهنه رباط را که عالم نام است - خیام
دوشنبه 24 اسفند 1394 16:14
این کهنه رباط را که عالم نام است و آرامگه ابلق صبح و شام است بزمیست که وامانده صد جمشید است قصریست که تکیهگاه صد بهرام است خیام
-
این یک دو سه روز نوبت عمر گذشت - خیام
دوشنبه 24 اسفند 1394 16:11
این یک دو سه روز نوبت عمر گذشت چون آب به جویبار و چون باد به دشت هرگز غم دو روز مرا یاد نگشت روزی که نیامدهست و روزی که گذشت خیام
-
مینوشمت که تشنگیام بیشتر شود - محمدعلی بهمنی
پنجشنبه 20 اسفند 1394 18:14
مینوشمت که تشنگیام بیشتر شود آب از تماس با عطشم شعلهور شود آنگاه بیمضایقه تر نعره میکشم تا آسمان ِ کر شده هم با خبر شود آنقدرها سکوت تو را گوش میدهم تا گوشم از شنیدن ِ بسیار کر شود تو در منی و شعرم اگر «حافظانه» نیست « عشقت نه سرسری ست که از سر به در شود » آرامشم همیشه مرا رنج داده است شور خطر کجاست که رنجم...
-
در شهر عشق رسم وفا نیست، بگذریم - سجاد سامانی
چهارشنبه 19 اسفند 1394 18:16
در شهر عشق رسم وفا نیست، بگذریم یارای گفتن گلهها نیست، بگذریم دردیست در دلم که دوایش نگاه توست دردا که درد هست و دوا نیست، بگذریم گفتی رقیب با من تنها مگر کجاست؟ گفتم رقیب با تو کجا نیست؟ بگذریم ... ابری که میگذشت به آهنگ گریه گفت : دنیا مکان «ماندن» ما نیست، «بگذریم » هرچند دشمنم شدهای دوست دارمت بر دوستان گلایه...