شعر و دکلمه
شعر و دکلمه

شعر و دکلمه

به چشم هایم که چشم می دوخت... - سوسن درفش


به چشم هایم که چشم می دوخت...

نفسم می بُرید...

بعدها فهمیدم...

عشق...

خودش می بُرد و می دوزد...

گوشش هم به هیچ چیز و هیچ کس بدهکار نیست...


 سوسن درفش



آهسته در این نم نم باران بغلم کن - سوسن درفش


آهسته در این نم نم باران بغلم کن

مردم همه خوابند تو یک آن بغلم کن

اسپندبه روی دل من دود کن امشب

دور از بدی چشم حسودان بغلم کن

زخمی تر از آنم، بپرم تا لبه ی بوم

گنجشک صفت گوشه ی ایوان بغلم کن

لیلی شدنم باز در آغوش تو حتمی است

مجنون شو و در کوه وبیابان بغلم کن

در خلوت وتنهایی اگرفعلِ حرام است

در دنج ترین جای خیابان بغلم کن

حال تو به من چه !به خدا صبر ندارم

فردا که نه دیر است نه ! الان بغلم کن !



سوسن درفش




سوژه عکاسی - سوسن درفش


ازین که سوژه عکاسی ام شدی ممنون

نگفته سیب برایم چه خوب می خندی !!



سوسن درفش



و چشم های تو... - سوسن درفش


و چشم های تو...

همان کافه ی دنجی است که...

قهوه هایش حرف ندارد..


سوسن درفش



تاک همسایه - سوسن درفش


شبیه تاک همسایه !

دلم سر می کشد

بر روی  ایوانت !


و یامانندآن گنجشگ تنهایی

که از دستان گرمت دانه  های عشق می چیند

برای دیدنت 

هر روز می آیم


ویا مثل درختی پر شکوفه

سیب یا گیلاس

شبیه نو عروسی نوجوان

از شیطنت سرشار

که روی شانه های عابری خسته

شکوه عشق می ریزد

برای دیدنت

این راه

را هر لحظه

می پایم!

تویی آن رهگذر !

مانند لبخندی

مرا مهمان لبهایت کنی خوب است !



سوسن درفش





از لبم انگور می ریزد شراب آورده ام ... - سوسن درفش


از لبم انگور می ریزد شراب آورده ام ...

گفته بودی دوستم داری؟ جواب آورده ام


سوسن درفش


آیا اجازه هست که گاهی ببو سمت؟ - سوسن درفش


آیا اجازه هست که گاهی ببو سمت؟

یک لحظه ! با کشیدن آهی ببوسمت

ای نیمه نهان من از دور هم شده...

امشب که قرص کامل ماهی ببوسمت ؟




 سوسن درفش



حال یک مسافر - سوسن درفش


مثل حال یک مسافر ! در مسیر دیگری

بازهم جامانده ام چون کفش روی پادری

سرنوشتم شکل آهن پاره ها معلوم نیست

چون قطار کهنه ای در ایستگاه آخری !

تو همان شرمی که روی گونه هایم سرخ شد

دست وپا گم میکنم از رنگ ورویم می پری

لمس دستان تو تعبیر قشنگ عاشقی است

ای نگین دل نشان روی تن انگشتری

آی سوزنبان !مسیر عشق را تعویض کن

ما دوتا خط موازی ،در غمی سرتاسری !

پای سرد این قطار از روی ما رد میشود

درد دارد بوسه ام آیا به جانت می خری ؟

گرچه در خواب خوشی هرروز می بینم تو را

تو شبیه عشق وایمانی ،یقینی ،باوری !



سوسن درفش



تو سهم من نمی شوی همیشه آه می کشم - سوسن درفش


تو سهم من نمی شوی همیشه آه می کشم

به روی بوم رفتنت کمی نگاه می کشم


تمام حسرت منی ! میان سینه ام بمان !

تو را شبیه یوسفی درون چاه می کشم


به آسمان شب قسم! اگر تو مال من 

شوی

زمین زمین بهشت نه !  فقط گناه می کشم


به بادها خبر بده ! به شوق بوسه های تو

به جای کوه غم شبی غبار کاه می کشم


به خلوت و سکوت من قدم که رنجه میکنی

 تو را زلال مثل رود به رنگ ماه می کشم


خیال نازک مرا تو تنگ تر بغل بگیر

مرا بغل نمی کنی ؟!  دوباره آه می کشم




سوسن درفش



با نگاه گرم وگیرایت مرا بی تاب کن - سوسن درفش


با نگاه گرم وگیرایت مرا بی تاب کن

حسرتم را در میان بازوانت آب کن

بوسه ای ازروی لبهایم بچین و تازه شو

واژه های کهنه را با این غزل ها ناب کن

مثل نیلوفربه عمق باورم پیچیده ای

من در آغوش تو میمانم مرا مرداب کن

شب کنار عطر شب بوها تو لالایی بگو

ماه را در برکه ی چشمم بریز وخواب کن

من که در یاد تو غرقم باز هم لب تشنه ام 

با شراب چشمهایت تشنه را سیراب کن

یا نگاهت را میان چشمهایم جابده

یا مرا هم در میان چشمهایت قاب کن



سوسن درفش