-
به نسیمی همه ی راه به هم می ریزد - فاضل نظری
سهشنبه 22 تیر 1395 17:43
به نسیمی همه ی راه به هم می ریزد کی دل سنگ تو را آه به هم می ریزد؟ سنگ در برکه می اندازم و می پندارم با همین سنگ زدن، ماه به هم می ریزد عشق بر شانه ی هم چیدن چندین سنگ است گاه می ماند و ناگاه به هم می ریزد آنچه را عقل به یک عمر به دست آورده است دل به یک لحظه ی کوتاه به هم می ریزد آه! یک روز همین آه تو را می گیرد گاه...
-
چشم هایش شروع واقعه بود - علیرضا آذر
سهشنبه 15 تیر 1395 11:53
چشم هایش شروع واقعه بود / آسمانــــی درون آنهــــــا، من در صدایش پرنده می رقصید / بر تنش عطر خـــوب آویشن باز گوشواره هـــــای گیلاســـی / پشتِ گوشش شلوغ می کردند دست هــــای کمندِ نیلوفر / سینه ریزی ظریف بر گردن احتمـــــالا غریبــــــه مـی آمد / از خیابان به شرم رد می شد دختـــــر پا بـــه راهِ دیروزی / هیکلِ رو به...
-
یک رود و صد مسیر، همین است زندگی - فاضل نظری
سهشنبه 15 تیر 1395 08:07
یک رود و صد مسیر، همین است زندگی با مرگ خو بگیر! همین است زندگی با گریه سر به سنگ بزن در تمام راه ای رود سر به زیر! همین است زندگی تاوان دل بریدن از آغوش کوهسار دریاست یا کویر؟ همین است زندگی! بر گِرد خویش پیله تنیدن به صد امید این "رنج" دلپذیر همین است زندگی پرواز در حصار فرو بسته حیات آزاد یا اسیر، همین...
-
مستی نه از پیاله نه از خم شروع شد - فاضل نظری
دوشنبه 14 تیر 1395 18:33
مستی نه از پیاله نه از خم شروع شد از جادة سهشنبه شب قم شروع شد آیینه خیره شد به من و من به آیینه آن قدر خیره شد که تبسم شروع شد خورشید ذرهبین به تماشای من گرفت آنگاه آتش از دل هیزم شروع شد وقتی نسیم آه من از شیشهها گذشت بیتابی مزارع گندم شروع شد موج عذاب یا شب گرداب؟! هیچ یک دریا دلش گرفت و تلاطم شروع شد از فال...
-
درد عشقی کشیدهام که مپرس - حافظ
دوشنبه 14 تیر 1395 18:15
درد عشقی کشیدهام که مپرس زهر هجری چشیدهام که مپرس گشتهام در جهان و آخر کار دلبری برگزیدهام که مپرس آن چنان در هوای خاک درش میرود آب دیدهام که مپرس من به گوش خود از دهانش دوش سخنانی شنیدهام که مپرس سوی من لب چه میگزی که مگوی لب لعلی گزیدهام که مپرس بی تو در کلبه گدایی خویش رنجهایی کشیدهام که مپرس همچو حافظ...
-
سوگند - قیصر امین پور
دوشنبه 14 تیر 1395 14:50
مردم همه تورا به خدا سوگند میدهند اما برای من تو آن همیشهای که خدا را بهتو سوگند میدهم! قیصر امین پور
-
هاینریش چارلز بوکوفسکی - زندگینامه
دوشنبه 14 تیر 1395 12:14
هاینریش چارلز بوکوفسکی (به انگلیسی : Henry Charles Bukowski) ( زاده ۱۶ اوت ۱۹۲۰ - درگذشته ۹ مارس ۱۹۹۴) شاعر و داستاننویس آمریکایی است . نوشتههای بوکوفسکی به شدت تحت تأثیر فضای لس آنجلس، شهری که در آن زندگی میکرد قرار گرفت. او اغلب به عنوان نویسنده ٔ تأثیرگذارِ معاصر نام برده میشود و سبک او بارها مورد تقلید قرار...
-
سهندیم - شهریار
دوشنبه 14 تیر 1395 08:35
شاه داغیم، چال پاپاغیم، ائل دایاغیم، شانلی سهند ´ یم باشی توفانلی سهند ´ یم باشدا حئیدر بابا تک قارلا، قیروولا قاریشیبسان سون ایپک تئللی بولودلارلا اوفوقده ساریشیبسان ساواشارکن باریشیبسان گؤیدن ایلهام آلالی سیرری سماواتا دییه رسه ن هله آغ کورکو بورون، یازدا یاشیل دون دا گییه رسه ن قورادان حالوا یییه رسه ن دؤشلرینده...
-
مرا خلد برین دی بودیم جا - فایز
یکشنبه 13 تیر 1395 11:15
مرا خلد برین دی بودیم جا کنونم دوزخ است امروز ماوا نمانده دی نماند فایز امروز خدا داند چه باشد حال فردا فایز
-
سفر در هوای تو - قیصر امین پور
یکشنبه 13 تیر 1395 07:50
ای حُسن یوسف دکمه پیراهنِ تو دل می شکوفد گل به گل از دامن تو جز در هوای تو مرا سیر و سفر نیست گلگشت من دیدار سرو و سوسن تو : آغاز فروردین چشمت، مشهد من شیراز من اردیبهشتِ دامن تو هر اصفهان ابرویت نصف جهانم خرمای خوزستانِ من خندیدن تو من جز برای تو نمی خواهم خودم را ای از همه من های من بهتر، منِ تو هر چیز و هر کس رو به...
-
از باغ می برند چراغانی ات کنند - فاضل نظری
چهارشنبه 9 تیر 1395 18:21
از باغ می برند چراغانی ات کنند تا کاج جشن های زمستانی ات کنند پوشانده اند صبح تو را ” ابرهای تار“ تنها به این بهانه که بارانی ات کنند یوسف به این رها شدن از چاه دل مبند این بار می برند که زندانی ات کنند ای گل گمان مکن به شب جشن می روی شاید به خاک مرده ای ارزانی ات کنند یک نقطه بیش فرق رحیم و رجیم نیست از نقطه ای بترس...
-
هراس - فاضل نظری
چهارشنبه 9 تیر 1395 17:44
رسیدهام به خدایی که اقتباسی نیست شریعتی که در آن حکم ها قیاسی نیست خدا کسی ست که باید به دیدنش بروی خدا کسی که از آن سخت میهراسی نیست به «عیب پوشی » و « بخشایش» خدا سوگند خطا نکردن ما غیر ناسپاسی نیست به فکر هیچ کسی جز خودت مباش ای دل که خودشناسی تو جز خدا شناسی نیست دل از سیاست اهل ریا بکن، خود باش هوای مملکت...
-
چنان گرفتــــــــــــــــه ترا بازوان پیچکی ام - حسین منزوی
سهشنبه 8 تیر 1395 16:14
چنان گرفتــــــــــــــــه ترا بازوان پیچکی ام که گویی از تو جدا نه که با تو من یکی ام نه آشنایی ام امـــــروزی است با تو همین کـــه می شناسمت از خوابهای کودکی ام عروسوار خیـــــــــــــــــال منی که آمده ای دوباره باز به مهمانی عروســـــــــــــکی ام همین نه بانوی شــــعر منی که مدحت تو به گوش می رسد از بانگ چنگ...
-
دوستت دارم - شمس لنگرودی
دوشنبه 7 تیر 1395 21:11
دوستت دارم و پنهان کردن آسمان پشت میله های قفس آسان نیست . آن چه که پنهان می ماند خون است خون است و عسل که به نیش زنبوری آشکار می شود . دوستت دارم و نقشه ایی از بهشت را می بینم دورادور با دو نهر از عسل که کشان کشان خود را به خانه من می رسانند . شمس لنگرودی
-
اگه سبزم اگه جنگل - شهیار قنبری
دوشنبه 7 تیر 1395 18:26
اگه سبزم اگه جنگل اگه ماهی اگه دریا اگه اسمم همه جا هست روی لب ها تو کتاب ها اگه رودم رود گنگ ام مث بودا اگه پاک اگه نوری به صلیب ام اگه چنجی زیر خاک واسه تو قد یه برگم پیش تو راضی به مرگم اگه پاکم مث معبد اگه عاشق مث هندو مث بندر واسه قایق واسه قایق مث پارو اگه عکس چهل ستون ام اگه شهری بی حصار واسه ارش تیر اخر واسه...
-
در گذشته - گروس عبدالملکیان
دوشنبه 7 تیر 1395 15:28
کلید بر میز کافه جامانده است مرد مقابل خانه جیب هایش را می گردد آینده در گذشته جا مانده است گروس عبدالملکیان
-
در چهارده شب - گروس عبدالملکیان
دوشنبه 7 تیر 1395 15:25
و ماه دهانِ زنی زیباست که در چهارده شب حرفش را کامل می کند گروس عبدالملکیان
-
دل رویا گرفته ، چه کابوسی ، مگه نه - شهیار قنبری
دوشنبه 7 تیر 1395 11:12
دل رویا گرفته ، چه کابوسی ، مگه نه نه خورجینی ، نه اسبی ، نه فانوسی نه ، مگه نه نه گلدسته ، نه محراب ، نه ناقوسی ، مگه نه بر این تخته شکنجه ، نه طاوسی ، مگه نه در این خوابه بده بد ، من و تو خوبه خوبیم من و تو شرق و غربیم ، شمالیم و جنوبیم چه تصویره غریبی ، همه بی سر ، مگه نه یکی شده با زمین باله کفتر ، مگه نه گل قالی...
-
از لبم انگور می ریزد شراب آورده ام ... - سوسن درفش
یکشنبه 6 تیر 1395 20:40
از لبم انگور می ریزد شراب آورده ام ... گفته بودی دوستم داری؟ جواب آورده ام سوسن درفش
-
فضای خانه که از خندههای ما گرم است - نجمه زارع
یکشنبه 6 تیر 1395 18:34
فضای خانه که از خندههای ما گرم است چه عاشقانه نفس میکشم!، هوا گرم است دوباره «دیدهامت»، زُل بزن به چشمانی که از حرارتِ «من دیدهام ترا» گرم است بگو دومرتبه این را که: «دوستت دارم » دلم هنوز به این جملهی شما گرم است بیا گناه کنیم عشق را... نترس خدا هزار مشغله دارد، سرِ خدا گرم است من و تو اهل بهشتیم اگرچه میگویند...
-
سر به سر از لطف جانی ساقیا - عراقی
یکشنبه 6 تیر 1395 11:32
سر به سر از لطف جانی ساقیا خوشتر از جان چیست؟ آنی ساقیا میل جانها جمله سوی روی توست رو، که شیرین دلستانی ساقیا زان به چشم من درآیی هر زمان کز صفا آب روانی ساقیا از می عشق ار چه سرمستی، مکن با حریفان سرگرانی ساقیا وعدهای میده، اگر چه کج بود کز بهانه در گمانی ساقیا بر لب خود بوسه ده، آنگه ببین ذوق آب زندگانی ساقیا از...
-
پی به راز سفرم بُرد و چنان ابر گریست - کاظم بهمنی
یکشنبه 6 تیر 1395 09:37
پی به راز سفرم بُرد و چنان ابر گریست دید باز امدنی در پیِ این رفتن نیست همه گفتند "مرو" دیدم و نشنیدم شان مثله این بود به یک رود بگویند:بایست! مفتضح بودن ازین بیش ک در اول قهر فکر برگشتنم و واسطه ای نیست ک نیست در جهانِ تهی از عشق نمی مانم چون در جهانِ تهی از عشق نمی باید زیست دهخدا تجربه عشق ندارد ورنه معنی...
-
خواب - فاضل نظری
یکشنبه 6 تیر 1395 07:56
گرچه می گویند این دنیا به غیر از خواب نیست ای اجل!مهمان نوازی کن که دیگر تاب نیست بین ماهی های اقیانوس و ماهی های تنگ هیچ فرقی نیست وقتی چاره ای جز آب نیست! ما رعیت ها کجا!محصول باغستان کجا!؟ روستای سیب های سرخ بی ارباب نیست ای پلنگ از کوه بالا رفتنت بیهوده است از کمین بیرون مزن امشب شب مهتاب نیست در نمازت شعر می...
-
اگر بلاکش بیداد را به داد رسی - شهریار
چهارشنبه 2 تیر 1395 17:14
اگر بلاکش بیداد را به داد رسی خدا کند که به سر منزل مراد رسی سیاهکاری بیداد عرضه دار ای آه شبان تیره که در بارگاه داد رسی جهان ز تیرگی شب بشوی چون خورشید اگر به چشمه نوشین بامداد رسی سواد خیمه جانان جمال کعبه ماست سلام ما برسان گر بر آن سواد رسی به گرد او نرسی جز به همعنانی دل اگر چه جان من از چابکی به باد رسی بهشت...
-
امروز بیشتر از دیروز دوستت مى دارم
چهارشنبه 26 خرداد 1395 10:59
آیداى خوب نازنینم! مدت هاست که برایت چیزى ننوشته ام. زندگى مجال نمى دهد: غم نان! با وجود این، خودت بهتر مى دانى: نفسى که مى کشم تو هستى؛ خونى که در رگ هایم مى دود و حرارتى که نمى گذارد یخ کنم. امروز بیشتر از دیروز دوستت مى دارم و فردا بیشتر از امروز. و این، ضعف من نیست: قدرت تو است. (٢٣ شهریور ٤٣) از نامه های احمد...
-
کسی که در حضور تو غـزل ارائه می کند - کاظم بهمنی
سهشنبه 25 خرداد 1395 08:18
کسی که در حضور تو غـزل ارائه می کند حـرف نمی زند تو را ،عمل ارائه می کند فقـط برای کام خود لـب تو را نمی گزم کسی که شهد می خورد عسل ارائه میکند نشسته بین دفترم نگاه ِ لــــرزه افـکنت و صفحه صفحه شاعرت گسل ارائه میکند به کُشته مرده های تو قسم که چشم محشرت به خاطر ِ معـــاد تـو اجـــل ارائه می کند « رفــاه ِ » دست های...
-
به جای گندم از امروز، سیب می کِشمت - اصغر معاذی
دوشنبه 24 خرداد 1395 11:13
به جای گندم از امروز، سیب می کِشمت هــــــــــزار مرتبه آدم- فریب مــی کشمت نه آنقدر کـــــه به دوزخ کشـــــانی ام این بار به رغـــم وسوسه هایت نجیب می کشمت پـــر از سکوت نیایش، پــر از شکــــوه دعا وضو گرفته به امــــــن یجیب می کشمت برای این که بدانی چه می کشم گــاهی میان این همــه آدم، غـــــــریب می کشمت و مثل...
-
هرگز تو هم مانند من آزار دیدی؟ - کاظم بهمنی
دوشنبه 24 خرداد 1395 09:43
هرگز تو هم مانند من آزار دیدی؟ یار خودت را از خودت بیزار دیدی؟ نام کسی را در قنوتت گریه کردی؟ از «آتنا» گفتن «عذابَ النّار» دیدی؟ در پشت دیوار حیاطی شعر خواندی؟ دل کندن از یک خانه را دشوار دیدی؟ آیا تو هم با چشم باز و خیس از اشک خواب کسی را روز و شب بیدار دیدی؟ رفتی مطب بی نسخه برگردی به خانه؟ بیمار بودی مثل من ؟ ،...
-
این پرنده در این قفس تنگ نمی خواند
پنجشنبه 20 خرداد 1395 11:05
پرپرواز ندارم اما دلی دارم و حسرت درناها و به هنگامی که مرغان مهاجر در دریاچه ی ماهتاب پارو می کشند خوشا رها کردن و رفتن خوابی دیگر به مردابی دیگر خوشا ماندابی دیگر به ساحلی دیگر به دریایی دیگر خوشا پر کشیدن خوشا رهایی خوشا اگر نه رها زیستن مردن به رهایی! آه! این پرنده در این قفس تنگ نمی خواند. احمد شاملو از مجموعه:...
-
گواهی دهد چهرهٔ زرد من -
چهارشنبه 19 خرداد 1395 08:45
گواهی دهد چهره ٔ زرد من که دردی بود بیدوا درد من شدم خاک اگر از جفایش مباد نشیند به دامان او گرد من به گلزاری من ای صبا چون رسی بگو با گل ناز پرورد من که گر یک نظر روی من بنگری ترحم کنی بر رخ زرد من وگر یک نفس آه من بشنوی جگر سوزدت از دم سرد من هاتف اصفهانی