شعر و دکلمه
شعر و دکلمه

شعر و دکلمه

دل رویا گرفته ، چه کابوسی ، مگه نه - شهیار قنبری


دل رویا گرفته ، چه کابوسی ، مگه نه

نه خورجینی ، نه اسبی ، نه فانوسی نه ، مگه نه

نه گلدسته ، نه محراب ، نه ناقوسی ، مگه نه

بر این تخته شکنجه ، نه طاوسی ، مگه نه

در این خوابه بده بد ، من و تو خوبه خوبیم

 

 

من و تو شرق و غربیم ، شمالیم و جنوبیم

 

چه تصویره غریبی ، همه بی سر ، مگه نه

یکی شده با زمین باله کفتر ، مگه نه

گل قالی سر دار پلاسیده ، مگه نه

سر چل گیس قصه تراشیده ، مگه نه

نترس از این سیاهی

تو شبتابی ، مگه نه

نترس از مرگ دریا

خود آبی ، مگه نه

در این خوابه بده بد ، من و تو خوبه خوبیم

 

 

من و تو شرق و غربیم ، شمالیم و جنوبیم

 

هنوز دست تو تنها خود سازه ، مگه نه

با تو جمعه ی دلگیر چه دل بازه ، مگه نه

صدای تو بی پایان سر آغازه ، مگه نه

خواب این شرم شرقی چقدر نازه ، مگه نه

 

نترس از این سیاهی

تو شبتابی ، مگه نه

نترس از مرگ دریا

خود آبی ، مگه نه

در این خوابه بده بد ، من و تو خوبه خوبیم

 

 

من و تو شرق و غربیم ، شمالیم و جنوبیم

در این خوابه بده بد ، من و تو خوبه خوبیم

 

شهیار قنبری



نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.