-
باز مرا در غمت واقعه جانی است - عراقی
دوشنبه 5 مهر 1395 14:36
باز مرا در غمت واقعه جانی است در دل زارم نگر، تا به چه حیرانی است دل که ز جان سیر گشت خون جگر میخورد بر سر خوان غمت باز به مهمانی است چون دل تنگم نشد شاد به تو یک زمان باز گذارش به غم، کوبه غم ارزانی است تا سر زلفین تو کرد پریشان دلم هیچ نگویی بدو کین چه پریشانی است؟ از دل من خون چکید بر جگرم نم نماند تا ز غمت...
-
بوی عیدی - شهیار قنبری
دوشنبه 5 مهر 1395 11:03
بوی عیدی بوی توپ ،بوی کاغذ رنگی بوی تند ماهی دودی وسط سفره نو بوی یاس جا نماز ترمه ی مادر بزرگ با اینا زمستونو سر می کنم با اینا خستگیمو در می کنم شادی شکستن قلک پول وحشت کم شدن سکه ی عیدی از شمردن زیاد بوی اسکناس تا نخورده ی لای کتاب با اینا زمستونو سر می کنم بااینا خستگیمو در می کنم فکر قاشق زدن یه دختر چادر سیاه...
-
دوش از مسجد سوی میخانه آمد پیر ما - حافظ
یکشنبه 4 مهر 1395 18:40
دوش از مسجد سوی میخانه آمد پیر ما چیست یاران طریقت بعد از این تدبیر ما ما مریدان روی سوی قبله چون آریم چون روی سوی خانه خمار دارد پیر ما در خرابات طریقت ما به هم منزل شویم کاین چنین رفتهست در عهد ازل تقدیر ما عقل اگر داند که دل در بند زلفش چون خوش است عاقلان دیوانه گردند از پی زنجیر ما روی خوبت آیتی از لطف بر ما کشف...
-
این کوزه که آبخوارهٔ مزدوریست - خیام
یکشنبه 4 مهر 1395 16:00
این کوزه که آبخواره ٔ مزدوریست از دیده ٔ شاهیست و دل دستوریست هر کاسه ٔ می که بر کف مخموریست از عارض مستی و لب مستوریست خیام
-
گوزوم آیدین - شهریار
یکشنبه 4 مهر 1395 08:41
گوزوم آیدین، گورورم سوگلی قارداشلاریمی باسمیشام باغریما ئوز دوغما قارینداشلاریمی آچمیشام قوللاری خلقیمه اوزوک حلقه سی تک سالمیشام حلقه یه قیمتلی اوزوک قاشلاریمی فلکین چرخینی سیندیرمیشام اول داشدا اته گیمده هله ده ساخلامیشام داشلاریمی آچمیشام قرنمیزین باغلی قالان یوللارینی تاپمیشام یوز سنه غربتده کی یولداشلاریمی بو...
-
شوق محال - فریدون مشیری
شنبه 3 مهر 1395 09:19
گاهی میانِ خلوتِ جمع یا در انزوای خویش، موسیقیِ نگاهِ تو را گوش میکنم ... وز شوقِ این محال که دستم به دستِ توست من جای راه رفتن پرواز میکنم ! فریدون مشیری
-
دو سال - گروس عبدالملکیان
دوشنبه 29 شهریور 1395 15:21
دو سال است که می دانم بی قراری چیست درد چیست مهربانی چیست دو سال است که می دانم آواز چیست راز چیست چشم های تو شناسنامه مرا عوض کردند امروز من دو ساله می شوم. گروس عبدالملکیان
-
هیچ دانی ز چه در زندانم ؟ - سیمین بهبهانی
چهارشنبه 24 شهریور 1395 18:22
هیچ دانی ز چه در زندانم ؟ دست در جیب جوانی بردم ناز شستی نه به چنگ آورده ناگهان سیلی ی سختی خوردم من ندانم که پدر کیست مرا یا کجا دیده گشودم به جهان که مرا زاد و که پرورد چنین سر پستان که بردم به دهان هرگز این گونه ٔ زردی که مراست لذت بوسه ٔ مادر نچشید پدری ، در همه ٔ عمر ، مرا دستی از عاطفه بر سر نکشید کس ، به...
-
بانوی بزرگوار من! - نادر ابراهیمی
سهشنبه 23 شهریور 1395 18:35
بانوی بزرگوار من ! به راستی که چه در مانده اند آنها که چشم تنگشان را به پنجره های روشن و آفتابگیر کلبه های کوچک دیگران دوخته اند ... و چقدر خوب است که ما (تو و من) هرگز خوشبختی را در خانه همسایه جستجو نکره ایم. نادر ابراهیمی
-
دلم شکست..کجایی که نوشخند زنی؟ - علیرضا بدیع
سهشنبه 23 شهریور 1395 16:47
دلم شکست..کجایی که نوشخند زنی؟ به یک اشاره دلم را دوباره بند زنی؟ دوباره وصله ای از بوسه های دلچسب ات برین سفال ترک خورده ام به چند زنی؟ اگر به دست تو باشد چه فرق این یا آن؟ دمی ضماد گذاری... دمی گزند زنی مباد دود دل من به چشم غیر رود مخواه بیشتر آتش درین سپند زنی منم که پیش تو از بید سر به زیرترم تویی که طعنه به هر...
-
تورکون دیلی - شهریار
سهشنبه 23 شهریور 1395 08:17
تورکون دیلی تک سئوگیلی ایسته کلی دیل اولماز اؤزگه دیله قاتسان بو اصیل دیل اصیل اولماز اؤز شعرینی فارسا – عربه قاتماسا شاعیر شعری اوخویانلار ، ائشیدنلر کسیل اولماز فارس شاعری چوخ سؤزلرینی بیزدن آپارمیش « صابیر » کیمی بیر سفره لی شاعیر پخیل اولماز تورکون مثلی ، فولکلوری دونیادا تک دیر خان یورقانی ، کند ایچره مثل دیر ،...
-
قدغن - شهیار قنبری
دوشنبه 22 شهریور 1395 18:24
آبی دریا ، قدغن شوق تماشا ، قدغن عشق دو ماهی ، قدغن با هم و تنها ، قدغن برای عشق تازه ، اجازه بی اجازه ... پچ پچ و نجوا ، قدغن رقص سایه ها ، قدغن کشف بوسه ی بی هوا به وقت رویا ، قدغن برای خواب تازه ، اجازه بی اجازه ... در این غربت خانگی بگو هرچی باید بگی غزل بگو به سادگی بگو ، زنده باد زندگی برای شعر تازه ، اجازه بی...
-
چه آتشی ؟ کــه بر آنم بدون بیم گناه - غلامرضا طریقی
دوشنبه 22 شهریور 1395 08:44
چه آتشی ؟ کــه بر آنم بدون بیم گناه تــــورا بغل کنـــم و ... لا اله الا الله... ! به حق مجسمه ای از قیامت است تنت بهشـت بهتــر من ای جهنـــم دلخــــواه چه جای معجزه ؟ کافی ست ادعا بکنی کــه شهـــر پـر شود از بانگ یا رسول الله اگـر چــه روز، هــمه زاهـدنـد امـا شب چه اشکها که به یاد تو می رود در چاه میان این همه شیطان...
-
گفتی چه خبر؟ - امید صباغ نو
یکشنبه 21 شهریور 1395 08:05
گفتی چه خبر؟ از تو چه پنهان خبری نیست در زندگی ام، غیر زمستان خبری نیست در زندگی ام، بعد تو و خاطره هایت غیر از غم و اندوه فراوان خبری نیست انگار نه انگار دل شهر گرفته ست از بارش بی وقفه ی باران خبری نیست ای کاش کسی بود که می گفت به یوسف در مصر به جز حسرت کنعان خبری نیست از روز به هم ریختن رابطه ی ما از خاله زنک بازی...
-
مطرب دوره گرد باز آمد - سیمین بهبهانی
چهارشنبه 17 شهریور 1395 18:20
مطرب دوره گرد باز آمد نغمه زد ساز نغمه پردازش سوز آوازه خوان دف در دست شد هماهنگ ناله سازش پای کوبان و دست افشان شد دلقکِ جامه سرخ چهره سیاه تا پشیزی ز جمع بستاند از سر خویش بر گرفت کلاه گرم شد با ادا و شوخی یِ او سور رامشگران بازاری چشمکی زد به دختری طناز خنده یی زد به شیخ دستاری کودکان را به سوی خویش کشید که : بهار...
-
بانـــــوی اساطیر غـــــزل های من اینست - حسین منزوی
سهشنبه 16 شهریور 1395 16:17
بانـــــوی اساطیر غـــــزل های من اینست صد طعنه به مجنون زده لیلای من اینست گفتم کــــه سرانجـــام بـــه دریـــا بزنم دل هشدار دل! این بار ، که دریای من اینست من رود نیاسودنــم و بودن و تا وصــل آسودگی ام نیست که معنای من اینست هر جا که تویی مرکز تصویر من آنجاست صاحب نظرم علـــم مرایـــای من اینست گیرم که بهشتم به...
-
خلوتی داریم و حالی با خیال خویشتن - شهریار
سهشنبه 16 شهریور 1395 11:42
خلوتی داریم و حالی با خیال خویشتن گر گذاردمان فلک حالی به حال خویشتن ما در این عالم که خود کنج ملالی بیش نیست عالمی داریم در کنج ملال خویشتن سایه دولت همه ارزانی نودولتان من سری آسوده خواهم زیر بال خویشتن بر کمال نقص و در نقص کمال خویش بین گر به نقص دیگران دیدی کمال خویشتن کاسه گو آب حرامت کن به مخموران سبیل سفره...
-
پناه بر عشق - سیدعلی صالحی
دوشنبه 15 شهریور 1395 17:47
پناه بر عشق دو رکعت گریستن در آستین آسمان برای دوری از یادهای تو واجب است واجب است تا از قنوت جهان راهی به آتنا فی مشعر الجنون بیابم سیدعلی صالحی
-
چه فتنه بود که حسن تو در جهان انداخت - سعدی
دوشنبه 15 شهریور 1395 15:45
چه فتنه بود که حسن تو در جهان انداخت که یک دم از تو نظر بر نمیتوان انداخت بلای غمزه نامهربان خون خوارت چه خون که در دل یاران مهربان انداخت ز عقل و عافیت آن روز بر کران ماندم که روزگار حدیث تو در میان انداخت نه باغ ماند و نه بستان که سرو قامت تو برست و ولوله در باغ و بوستان انداخت تو دوستی کن و از دیده مفکنم زنهار که...
-
عاری از صبرم و طاقت نفسم بند آمد - کاظم بهمنی
دوشنبه 15 شهریور 1395 09:34
عاری از صبرم و طاقت نفسم بند آمد عاری از صبرم و طاقت نفسم بند آمد زیر اندوه فراقت نفسم بند آمد ایستاده ای لبه ی زندگیم، از این روست هر کسی رفت سراغت نفسم بند آمد مو زدی شانه و ناخواسته عطری برخواست مثل گلهای اتاقت نفسم بند آمد موقع گفتن این شعر کمی ترسیدم خوش نیاید به مذاقت، نفســـــ.... کاظم بهمنی
-
صبا به لطف بگو آن غزال رعنا را - حافظ
شنبه 13 شهریور 1395 18:24
صبا به لطف بگو آن غزال رعنا را که سر به کوه و بیابان تو دادهای ما را شکرفروش که عمرش دراز باد چرا تفقدی نکند طوطی شکرخا را غرور حسنت اجازت مگر نداد ای گل که پرسشی نکنی عندلیب شیدا را به خلق و لطف توان کرد صید اهل نظر به بند و دام نگیرند مرغ دانا را ندانم از چه سبب رنگ آشنایی نیست سهی قدان سیه چشم ماه سیما را چو با...
-
شوریده ی آزرده دل ِ بی سر و پا من - سیمین بهبهانی
چهارشنبه 10 شهریور 1395 18:17
شوریده ی آزرده دل ِ بی سر و پا من در شهر شما عاشق انگشت نما من دیوانه تر از مردم دیوانه اگر هست جانا، به خدا من... به خدا من... به خدا من شاه ِهمه خوبان سخنگوی غزل ساز اما به در خانه ی عشق تو گدا من یک دم، نه به یاد من و رنجوری ی ِ من تو یک عمر، گرفتار به زنجیر وفا من ای شیر شکاران سیه موی سیه چشم ! آهوی گرفتار به...
-
سنین عمر به هفتاد میرسد ما را - شهریار
دوشنبه 8 شهریور 1395 17:30
سنین عمر به هفتاد میرسد ما را خدای من که به فریاد میرسد ما را گرفتم آنکه جهانی به یاد ما بودند دگر چه فایده از یاد میرسد ما را حدیث قصه سهراب و نوشداروی او فسانه نیست کز اجداد میرسد ما را اگر که دجله پر از قایق نجات شود پس از خرابی بغداد میرسد ما را به چاه گور دگر منعکس شود فریاد چه جای داد که بیداد میرسد ما را تو...
-
خواب - گروس عبدالملکیان
دوشنبه 8 شهریور 1395 15:18
حالا که رفته ای، بیا بیا برویم بعد مرگت قدمی بزنیم ماه را بیاوریم و پاهامان را تا ماهیان رودخانه دراز کنیم بعد موهایت را از روی لب هایت بزنم کنار بعد موهایت را از روی لب هایت بزنم کنار بعد موهایت را از روی لب هایت … لعنتی دستم از خواب بیرون مانده است. گروس عبدالملکیان
-
امشب سبکتر میزنند این طبل بیهنگام را - سعدی
دوشنبه 8 شهریور 1395 10:31
امشب سبکتر میزنند این طبل بیهنگام را یا وقت بیداری غلط بودست مرغ بام را یک لحظه بود این یا شبی کز عمر ما تاراج شد ما همچنان لب بر لبی نابرگرفته کام را هم تازه رویم هم خجل هم شادمان هم تنگ دل کز عهده بیرون آمدن نتوانم این انعام را گر پای بر فرقم نهی تشریف قربت میدهی جز سر نمیدانم نهادن عذر این اقدام را چون بخت نیک...
-
تیر برقی «چوبیم» در انتهای روستا - کاظم بهمنی
دوشنبه 8 شهریور 1395 09:38
تیر برقی «چوبیم» در انتهای روستا بی فروغم کرده سنگ بچه های روستا ریشه ام جامانده در باغی که صدها سرو داشت کوچ کردم از وطن، تنها برای روستا آمدم خوش خط شود تکلیف شبها،آمدم نور یک فانوس باشم پیش پای روستا یاد دارم در زمین وقتی مرا می کاشتند پیکرم را بوسه می زد کدخدای روستا حال اما خود شنیدم از کلاغی روی سیم قدر یک ارزن...
-
نکته اینجاست - مسعود فردمنش
یکشنبه 7 شهریور 1395 18:28
پرسید که کار تو کدام است ؟ گفتم که جواب ناتمام است اشعار نوشتنم غریزی ست تصنیف نوشتنم مریضی ست * دانی چه نشسته پشت پرده بازار مرا مریض کرده بازار حکیم و ما مریضیم از دست حکیم کجا گریزیم ? از نسخه ئ بد شفا ندیدیم هر چند دوا گران خریدیم ** پرسید که نکته در کدام است ? گفتم : گفتم که جواب ناتمام است *** نکته اینجاست که...
-
تا ز جان و دل من نام و نشان خواهد بود - هاتف اصفهانی
شنبه 6 شهریور 1395 18:45
تا ز جان و دل من نام و نشان خواهد بود غم و اندوه توام در دل و جان خواهد بود آخر از حسرت بالای تو ای سرو روان تا کیم خون دل از دیده روان خواهد بود گفتم آن روز که دیدم رخ او کاین کودک آفت دین و دل پیر و جوان خواهد بود رمضان میکده را بست خدا داند و بس تا ز یاران که به عید رمضان خواهد بود پا مکش از سر خاکم که پس از مردن...
-
ساقی به نور باده برافروز جام ما - حافظ
شنبه 6 شهریور 1395 18:44
ساقی به نور باده برافروز جام ما مطرب بگو که کار جهان شد به کام ما ما در پیاله عکس رخ یار دیدهایم ای بیخبر ز لذت شرب مدام ما هرگز نمیرد آن که دلش زنده شد به عشق ثبت است بر جریده عالم دوام ما چندان بود کرشمه و ناز سهی قدان کاید به جلوه سرو صنوبرخرام ما ای باد اگر به گلشن احباب بگذری زنهار عرضه ده بر جانان پیام ما گو...
-
الا یا ایها الساقی ادر کاسا و ناولها - حافظ
شنبه 6 شهریور 1395 18:20
الا یا ایها الساقی ادر کاسا و ناولها که عشق آسان نمود اول ولی افتاد مشکلها به بوی نافهای کاخر صبا زان طره بگشاید ز تاب جعد مشکینش چه خون افتاد در دلها مرا در منزل جانان چه امن عیش چون هر دم جرس فریاد میدارد که بربندید محملها به می سجاده رنگین کن گرت پیر مغان گوید که سالک بیخبر نبود ز راه و رسم منزلها شب تاریک و...