-
به دیدارم بیا - حامد نیازی
چهارشنبه 12 مهر 1396 09:23
به دیدارم بیا و برایم دستهایت را سوغات بیاور تا پس از این معجزه پاییز را به جهنم بسپارم که عشق از هر آتشی سوزان تر خواهد بود! به دیدارم بیا و برایم خدا را هدیه بیاور تا پس از این حادثه خدا به من به تو و به ما ایمان بیاورد که عشق میتواند گاهی در یک عصر پاییزی از دست های من که خفته اند در جیب های تو... به جهان نازل...
-
فریاد که از عمر جهان هر نفسی رفت - هوشنگ ابتهاج
سهشنبه 11 مهر 1396 14:54
فریاد که از عمر جهان هر نفسی رفت دیدیم کزین جمع پرکنده کسی رفت شادی مکن از زادن و شیون مکن از مرگ زین گونه بسی آمد و زین گونه بسی رفت آن طفل که چو پیر ازین قافله درماند وان پیر که چون طفل به بانگ جرسی رفت از پیش و پس قافله ی عمر میدنیش گه پیشروی پی شد و گه باز پسی رفت ما همچو خسی بر سر دریای وجودیم دریاست چه سنجد که...
-
یاد ایامی - رهی معیری
دوشنبه 10 مهر 1396 15:16
یاد ایامی که در گلشن فغانی داشتم در میان لاله و گل آشیانی داشتم گرد آن شمع طرب می سوختم پروانه وار پای آن سرو روان اشک روانی داشتم آتشم بر جان ولی از شکوه لب خاموش بود عشق را از شوق بودم خک بوس درگهی چون غبار از شکر سر بر آستانی داشتم در خزان با سرو و نسرینم بهاری تازه بود در زمین با ماه و پروین آسمانی داشتم درد بی...
-
کجایی ای که دلم بی تو در تب و تاب است - هوشنگ ابتهاج
دوشنبه 10 مهر 1396 15:06
کجایی ای که دلم بی تو در تب و تاب است چه بس خیال پریشان به چشم بی خواب است به سکنان سلامت خبر که خواهد برد که باز کشتی ما در میان غرقاب است ز چشم خویش گرفتم قیاس کار جهان که نقش مردم حق بین همیشه بر آب است به سینه سر محبت نهان کنید که باز هزار تیر بلا در کمین احباب است ببین در اینه داری ثبات سینهی ما اگر چه با دل...
-
شاعر نمیشوند کلمات - محمدرضا عبدالملکیان
شنبه 8 مهر 1396 09:41
شاعر نمیشوند کلمات مگر آنکه پرتاب شوند از پنجرهای به کوچهای محمدرضا عبدالملکیان
-
زائر - عبدالجبار کاکایی
جمعه 7 مهر 1396 14:34
دنیا تاریکه یه جوری که نه فانوسه نه مهتاب دلمُ به کی ببندم ته این دهکده ی خواب اگه یه اتاق کوچیک اگه یه پنجره باشه پای اسم کی بمونم که برام خاطره باشه دنیا تاریکه یه جوری که چشامُ هم می ذارم تا که دستمُ بگیری پامُ تو حرم می ذارم صحنتون پر از پرنده آفتاب صلات ظهره زیر گنبد طلاتون سر عاشقا رو مهره برج کاشیای رنگی طاق...
-
صدای گنگ مرا از سراب می شنوید - احسان افشاری
جمعه 7 مهر 1396 10:23
صدای گنگ مرا از سراب می شنوید ستاره خواب کنید آفتاب می شوید از این دقیقه فقط آب و تاب می شنوید شنیدم آنچه شنیدم جواب می شنوید به این شقایق در اضطراب گوش کنید به این پرنده ی در اعتصاب گوش کنید موظفید به حرف حساب گوش کنید ! به نطق آخرم عالی جناب گوش کنید خدای عهدشکن عشق بود، حالا نه ترانه ی فدغن عشق بود، حالا نه همیشه...
-
آمدی بغض مرا قسمت باران بکنی - علی نیاکوئی لنگرودی
جمعه 7 مهر 1396 10:12
آمدی بغض مرا قسمت باران بکنی بارش ابر مرا سهم بیابان بکنی آمدی تنگ تر از پیش دلم تنگ شود خانه ی دنج مرا کُنج خیابان بکنی آمدی تلخ ترین قصّه شود قصّه ی من غصه را در دل این غم زده مهمان بکنی آمدی آمدنت لذّت دیدار نداشت نیتّت زلزله ای بود پریشان بکنی اینکه با آمدنت کفر من ایمان بشود اینکه شمشیر بگیری و مسلمان بکنی اینکه...
-
بر من گذشتی - سیمین بهبهانی
پنجشنبه 6 مهر 1396 18:21
بر من گذشتی، سر بر نکــــــــردی از عشق گفتم ، بـــــاور نکــــــــردی دل را فــــــکندم ارزان بــه پــــــایت سودای مهـرش در ســـــــر نکردی گفتم گـــــلم را می بویی از لطف حتی به قهرش پــــرپـــر نـــــکردی دیدی ســبویی پــــــــر نوش دارم باتشنگـــی ها لــــــب تـر نکـردی هنگام مـستی شور آفــــرین بود لطفی که با ما...
-
شب زنده دار- رهی معیری
پنجشنبه 6 مهر 1396 15:19
خاطر بی آرزو از رنج یار آسوده است خار خشک از منت ابر بهار آسوده است گر به دست عشق نسپاری عنان اختیار خاطرت از گریه بی اختیار آسوده است هرزه گردان از هوای نفس خود سرگشته اند گر نخیزد باد غوغا گر غبار آسوده است پای در دامن کشیدن فتنه از خود راندن است گر زمین را سیل گیرد کوهسار آسوده است کج نهادی پیشه کن تا وارهی از دست...
-
هر شب - محمدرضا عبدالملکیان
پنجشنبه 6 مهر 1396 09:52
هر شب شاباش ماه یک مشت پولک نقرهای است برای کودکان سر به هوای همین کوچه محمدرضا عبدالملکیان
-
محرم - عبدالجبار کاکایی
چهارشنبه 5 مهر 1396 14:30
یک شهر دعا کرد و بلا کم نشد امسال خون شد جگر خلق و محرم نشد امسال ای ماه چه دیر آمدی از راه و عجیب است دل واپس تو عالم و آدم نشد امسال پیش از تو محرم شد و پیش از تو عزا بود مویی ز عزاداری تو کم نشد امسال جایی ننشستیم که یادی نشد از درد شعری نسرودیم که ماتم نشد امسال صد خیمه ی خاموش به تاراج جنون رفت یک خاطر آسوده...
-
بگذار سر به سینه ی من تا که بشنوی - فریدون مشیری
سهشنبه 4 مهر 1396 11:46
بگذار سر به سینه ی من تا که بشنوی آهنگ اشتیاق دلی درد مند را شاید که بیش از این نپسندی به کار عشق آزار این رمیده ی سر در کمند را بگذار سر به سینه ی من تا بگویمت اندوه چیست، عشق کدامست، غم کجاست بگذار تا بگویمت این مرغ خسته جان عمریست در هوای تو از آشیان جداست دلتنگم، آنچنان که اگر بینمت به کام خواهم که جاودانه بنالم...
-
تو را با غیر می بینم،صدایم در نمی آید - مهدى اخوان ثالث
سهشنبه 4 مهر 1396 10:44
تو را با غیر می بینم،صدایم در نمی آید دلم می سوزد و کاری ز دستم بر نمی آید نشستم،باده خوردم،خون گریستم،کنجی افتادم تحمل می رود اما شب غم سر نمی آید چه گویم جور هجرت چون به گفتن در نمی آید مهدى اخوان ثالث
-
شب بود و ماه بود و خیابان - فاطمه دشتی
سهشنبه 4 مهر 1396 10:17
شب بود و ماه بود و خیابان و ....کاش تو باران و عطر چایی و ایوان و ....کاش تو پاییز بود و عاشقی و شعر های من بوی دو سیب و قل قل قلیان و....کاش تو رنگ سفید مهره ی شطرنج دست من اسب و رخ و پیاده ی میدان و....کاش تو کارم شده ورق زدن خاطرات دور اشکی که میچکد سر مژگان و....کاش تو دست و نوازش و گره ی باز روسری چشم و نگاه و...
-
فرق پاییز و تو - مجید بابازاده
سهشنبه 4 مهر 1396 10:14
فرق پاییز و تو این است: تو پاییزتری من غم انگیزترم یا تو غم انگیزتری؟ خوردم اما نشدم مست چنان! منتظرم که به دستم بدهی کاسه ی لبریزتری اینهمه زخم زدی بر دل من، باز بزن منتها با تبر و با قمه ی تیزتری تو و چنگیز مغول هر دو به یک اندازه کشته اید، آه ولی باز تو خونریزتری با تو خورشید فقط صبح سخن میگوید با تو که از همه ی...
-
جراحت - عبدالجبار کاکایی
دوشنبه 3 مهر 1396 14:36
خدایا کاش وصلی بود یک دم نه دردی بود در عالم نه مرهم نمیمیریم جز در آتش وصل نمی سوزیم جز در حسرت هم هر آن کو راه عدل و دین بگیره مراد از طالع شیرین بگیره مرا داغ برادر هاست در دل فلک داد مرا سنگین بگیره همان هایی که اهل راز گردند دگر با خویشتن دمساز گردند جراحت در جگر دارند و افسوس کجا یاران رفته باز گردند اسیر روزگار...
-
نعل بیگانه - منوچهر آتشی
یکشنبه 2 مهر 1396 14:52
آمدم از گرد راه گرم و عریق ریز س سوخته پیشانیم ز تابش خورشید مرکب آشفته یال خانه شناسم سم به زمین می زند که : در بگشایید آمده ام تا به پای دوست بریزم بسته به ترکم شکار کبک و کبوتر پاس چنین تحفه خندهایست که اینک می بردم یاد رنج و خستگی از سر دست نیازم گرفته حلقه در را سینه ام از شور و شوق در تب و تابست در بگشایید !...
-
دارم سخنی با تو و گفتن نتوانم - محمدرضا شفیعی کدکنی
یکشنبه 2 مهر 1396 11:03
دارم سخنی با تو و گفتن نتوانم این درد نهانسوز، نهفتن نتوانم تو گرم سخن گفتن و از جام نگاهت من مست چنانم که شنفتن نتوانم شادم به خیال تو چو مهتاب، شبانگاه گر دامن وصل تو گرفتن نتوانم چون پرتو ماه آیم و چون سایه دیوار گامی به سر کوی تو رفتن نتوانم دور از تو، من سوخته در دامن شبها چون شمع سحر، یک مژه خفتن نتوانم فریاد ز...
-
بهانه - محمدرضا عبدالملکیان
یکشنبه 2 مهر 1396 09:52
چه بهانهای بهتر از همین کوچه زنگ بزنی در آیفون تصویری بنشینی شعر صدایت را بشنود محمدرضا عبدالملکیان
-
حالا که فاتح نیستی - احسان افشاری
شنبه 1 مهر 1396 11:00
حالا که فاتح نیستی...کوهو پُر از باروت کن دریا همین نزدیکیاست...خاکسترم رو فوت کن با چشمهای مه زده...هر روز خوابم میکنی من کوهِ یخ بودم ولی...داری مذابم میکنی دلخوش به چیزی نیستم...این برزخو زیبا نکن با مشت میکوبم به در...بشناسم اما وا نکن با ابرها میخوابم و...از ابر بارونیترم فریادهای آخرت...میپیچه هر شب تو...
-
بخوان که عقده این عاشقانه سر برسد - احسان افشاری
شنبه 1 مهر 1396 10:31
بخوان که عقده این عاشقانه سر برسد بخوان که مرگ دوتا کوچه دیرتر برسد بخوان که شاید از این سالها عبور کنیم بخوان که هرچه نخواندیم را مرور کنیم بخوان که چله سرما به استخوان نرسد بخوان که مرگ به اینجای داستان نرسد ** من از غبار سفرهای دور می آیم از امتداد شب بوف کور می آیم منم که برزخ نفرین و آفرین بودم شهاب گمشده ایی بر...
-
بر دکه ی روزنامه فروشی - شمس لنگرودی
دوشنبه 27 شهریور 1396 09:35
بر دکه ی روزنامه فروشی باران به شکل الفبا می بارد دوست دارم چند حرف و شاخه گلی در منقار بگیرم و منتظرت بمانم باران عصر موزون و مقفا می بارد می بارد می بارد و تو دیر کرده یی گل ها مثل پرندگان به دام افتاده در کف من می لرزند تو نخواهی آمد و شعر داستان پرنده یی است که پرواز را دوست دارد و بالی ندارد شمس لنگرودی
-
دلم گرفته ، ای دوست - سیمین بهبهانی
سهشنبه 21 شهریور 1396 18:14
دلم گرفته ، ای دوست! هوای گریه با من گر از قفس گریزم کجا روم ، کجا من؟ کجا روم که راهی به گلشنی ندارم که دیده بر گشودم به کنج تنگنا من نه بسته ام به کس دل نه بسته کس به من دل چو تخته پاره بر موج رها رها رها من ز من هر آن که او دور چو دل به سینه نزدیک به من هر ان که نزدیک از او جدا جدا من نه چشم دل به سویی نه باده در...
-
اگر رفیق شفیقی درست پیمان باش - حافظ
سهشنبه 21 شهریور 1396 18:12
اگر رفیق شفیقی درست پیمان باش حریف خانه و گرمابه و گلستان باش شکنج زلف پریشان به دست باد مده مگو که خاطر عشاق گو پریشان باش گرت هواست که با خضر همنشین باشی نهان ز چشم سکندر چو آب حیوان باش زبور عشق نوازی نه کار هر مرغیست بیا و نوگل این بلبل غزل خوان باش طریق خدمت و آیین بندگی کردن خدای را که رها کن به ما و سلطان باش...
-
رود - سیدعلی صالحی
سهشنبه 21 شهریور 1396 10:34
اگر این رود بداند که من چقدر بیچراغ از چَم و خَمِ این شبِ خسته گذشتهام به خدا عصبانی میشود میرود ماه را از آسمان میچیند. اگر این ماه بداند که من چقدر بیآسمان و ستاره زیستهام یعنی زندگی کردهام ...، اگر این پرستو بداند که من چقدر ترا دوست میدارم به خدا زمین از رفتنِ این همه دایره باز ... باز میماند! چه دیر...
-
این همه پیچ - مارگوت بیکل
چهارشنبه 15 شهریور 1396 17:17
این همه پیچ این همه گذر این همه چراغ این همه علامت و همچنان استواری در وفادار ماندن به راهم خودم هدفم و به تو وفایی که مرا و تو را به سوی هدف راه می نماید . مارگوت بیکل
-
نیلگون پرده برکشید هوا - فرخی سیستانی
چهارشنبه 15 شهریور 1396 11:36
نیلگون پرده برکشید هوا باغ بنوشت مفرش دیبا آبدان گشت نیلگون رخسار و آسمان گشت سیمگون سیما چون بلور شکسته، بسته شود گر براندازی آب را به هوا لوح یاقوت زرد گشت به باغ بر درختان صحیفه ٔ مینا بینوا گشت باغ مینا رنگ تا درو زاغ برگرفت نوا مطرب بینوا نوا نزند اندر آن مجلسی که نیست نوا گر نه عاشق شدهست برگ درخت از چه رخ...
-
من کجا، باران کجا - پوریا سوری
سهشنبه 14 شهریور 1396 17:50
من کجا، باران کجا و راه بى پایان کجا آه این دل دل زدن تا منزل جانان کجا هرچه کویت دورتر، دل تنگتر، مشتاقتر در طریق عشقبازان مشکلِ آسان کجا پوریا سوری
-
Leonard Cohen – By The Rivers Dark – The Passion of the Christ
سهشنبه 14 شهریور 1396 15:28
By The Rivers Dark By the rivers dark I wandered on. I lived my life In Babylon. And I did forget My holy song And I had no strength In Babylon. By the rivers dark Where I could not see Who was waiting there Who was hunting me. And he cut my lip And he cut my heart. So I could not drink From the river dark. And he...