-
تا صبحدم به یاد تو شب را قدم زدم - حسین منزوی
سهشنبه 2 آبان 1396 16:35
تا صبحدم به یاد تو شب را قدم زدم آتش گرفتــم از تو و در صبحدم زدم با آسمان مفاخره کردیم تاســـحر او از ستاره دم زدومن ازتو دم زدم او با شهاب بر شب تب کرده خط کشید من برق چشم ملتهب ات را رقــم زدم تا کور سوی اخترکان بشکند همه از نام تو به بام افق ها، علم زدم با وامـی از نگاه تو خورشیدهای شب نظم قدیم شام و سحر را به هم...
-
باز کن نغمه جانسوزی از آن ساز امشب - شهریار
سهشنبه 2 آبان 1396 16:09
باز کن نغمه جانسوزی از آن ساز امشب تا کنی عقده اشک از دل من باز امشب ساز در دست تو سوز دل من می گوید من هم از دست تو دارم گله چون ساز امشب مرغ دل در قفس سینه من می نالد بلبل ساز ترا دیده هم آواز امشب زیر هر پرده ساز تو هزاران راز است بیم آنست که از پرده فتد راز امشب گرد شمع رخت ای شوخ من سوخته جان پر چو پروانه کنم باز...
-
ای آمده از عالم روحانی تفت - خیام
سهشنبه 2 آبان 1396 15:56
ای آمده از عالم روحانی تفت حیران شده در پنج و چهار و شش و هفت می نوش ندانی ز کجا آمدهای خوش باش ندانی بکجا خواهی رفت خیام
-
وقتی دل سودایی میرفت به بستانها - سعدی
سهشنبه 2 آبان 1396 11:07
وقتی دل سودایی میرفت به بستانها بی خویشتنم کردی بوی گل و ریحانها گه نعره زدی بلبل گه جامه دریدی گل با یاد تو افتادم از یاد برفت آنها ای مهر تو در دلها وی مهر تو بر لبها وی شور تو در سرها وی سر تو در جانها تا عهد تو دربستم عهد همه بشکستم بعد از تو روا باشد نقض همه پیمانها تا خار غم عشقت آویخته در دامن کوته نظری...
-
زندگینامه - زایر محمدعلی دشتی
سهشنبه 2 آبان 1396 11:01
زایر محمدعلی دشتی متخلص به فایز و مشهور به فایز دشتی یا فایز دشتستانی ( ۱۲۱۳-۱۲۸۹ ه ش) دوبیتیسرای اهل شهرستان دشتی استان بوشهر است که دوبیتیهایش او را از نمایندگان شاخص شعر عامه و ادبیات فولکلوریک نموده است. شماره دوبیتیهای فایز به درستی معلوم نیست، در برخی جزوهها تعداد دوبیتیهای این شاعر را به تفاوت بین ۱۳۴ ـ...
-
ای جگر گوشه کیست دمسازت - شهریار
سهشنبه 2 آبان 1396 09:20
ای جگر گوشه کیست دمسازت با جگر حرف میزند سازت تارو پودم در اهتزاز آرد سیم ساز ترانه پردازت حیف نای فرشتگانم نیست تا کنم ساز دل هم آوازت وای ازین مرغ عاشق زخمی که بنالد به زخمه سازت چون من ای مرغ عالم ملکوت کی شکسته است بال پروازت شور فرهاد و عشوه شیرین زنده کردی به شور و شهنازت نازنینا نیازمند توام عمر اگر بود می کشم...
-
ای جگر گوشه کیست دمسازت - شهریار
سهشنبه 2 آبان 1396 09:20
ای جگر گوشه کیست دمسازت با جگر حرف میزند سازت تارو پودم در اهتزاز آرد سیم ساز ترانه پردازت حیف نای فرشتگانم نیست تا کنم ساز دل هم آوازت وای ازین مرغ عاشق زخمی که بنالد به زخمه سازت چون من ای مرغ عالم ملکوت کی شکسته است بال پروازت شور فرهاد و عشوه شیرین زنده کردی به شور و شهنازت نازنینا نیازمند توام عمر اگر بود می کشم...
-
این شعرها که بوی سکوت می دهند - شمس لنگرودی
دوشنبه 1 آبان 1396 21:07
این شعرها که بوی سکوت می دهند از غیبت لب های توست کلمات مثل زنجره های خشکیده ی تابستانی از معنا خالی شدند و در انتظار مورچه هایند توشه بار زمستانی شان را در حفره ی تاریک خالی کنند - اندوهی که سرازیر می شود در سینه ی خاموش من . شمس لنگرودی
-
سوژه عکاسی - سوسن درفش
دوشنبه 1 آبان 1396 20:36
ازین که سوژه عکاسی ام شدی ممنون نگفته سیب برایم چه خوب می خندی !! سوسن درفش
-
و چشم های تو... - سوسن درفش
دوشنبه 1 آبان 1396 20:35
و چشم های تو... همان کافه ی دنجی است که... قهوه هایش حرف ندارد.. سوسن درفش
-
سخن عاشقان - نادر ابراهیمی
دوشنبه 1 آبان 1396 18:31
سخن عاشقانه گفتن دلیل عشق نیست...عاشق کم است سخن عاشقانه فراوان... عشق عادت نیست، عادت همه چیز را ویران می کند از جمله عظمت دوست داشتن را...از شباهت به تکرار می رسیم، از تکرار به عادت، از عادت به بیهودگی از بیهودگی به خستگی و نفرت نادر ابراهیمی
-
دوباره می سرایمت تو را که شاعرانه ای - رضا قریشی نژاد
دوشنبه 1 آبان 1396 17:06
دوباره می سرایمت تو را که شاعرانه ای بهانه می کند دلم تو را که بی بهانه ای همیشه چشم های تو دلیل شعرهای من میان این همه غزل فقط تو عاشقانه ای خدا تو را نیافرید مگر برای قلب من که از تبار صبحی و زلال صادقانه ای بخند خنده های تو بهانه ی ترانه هاست دلیل هر سکوتی و شروع هر ترانه ای تو ضربدر دل منی و حاصل شما غزل همیشه جذر...
-
امشب ای ماه به درد دل من تسکینی - شهریار
دوشنبه 1 آبان 1396 17:01
امشب ای ماه به درد دل من تسکینی آخر ای ماه تو همدرد من مسکینی کاهش جان تو من دارم و من می دانم که تو از دوری خورشید چها می بینی تو هم ای بادیه پیمای محبت چون من سر راحت ننهادی به سر بالینی هر شب از حسرت ماهی من و یک دامن اشک تو هم ای دامن مهتاب پر از پروینی همه در چشمه مهتاب غم از دل شویند امشب ای مه تو هم از طالع من...
-
ماها تو سفر کردی و شب ماند و سیاهی - شهریار
دوشنبه 1 آبان 1396 16:54
ماها تو سفر کردی و شب ماند و سیاهی نه مرغ شب از ناله من خفت و نه ماهی شد آه منت بدرقه راه و خطا شد کز بعد مسافر نفرستند سیاهی آهسته که تا کوکبه اشک دل افروز سازم به قطار از عقب قافله راهی آن لحظه که ریزم چو فلک از مژه کوکب بیدار کسی نیست که گیرم به گواهی چشمی به رهت دوخته ام باز که شاید بازآئی و برهانیم از چشم به راهی...
-
جوانی شمع ره کردم که جویم زندگانی را - شهریار
دوشنبه 1 آبان 1396 16:54
جوانی شمع ره کردم که جویم زندگانی را نجستم زندگانی را و گم کردم جوانی را کنون با بار پیری آرزومندم که برگردم به دنبال جوانی کوره راه زندگانی را به یاد یار دیرین کاروان گم کرده رامانم که شب در خواب بیند همرهان کاروانی را بهاری بود و ما را هم شبابی و شکر خوابی چه غفلت داشتیم ای گل شبیخون جوانی را چه بیداری تلخی بود از...
-
صدای سوز دل شهریار و ساز حبیب - شهریار
دوشنبه 1 آبان 1396 16:46
صدای سوز دل شهریار و ساز حبیب چه دولتی است به زندانیان خاک نصیب به هم رسیده در این خاکدان ترانه و شعر چو در ولایت غربت دو همزبان غریب روان دهد به سر انگشت دلنواز به ساز که نبض مرده جهد چون مسیح بود طبیب صفای باغچه قلهک است و از توچال نسیم همره بوی قرنفل آید و طیب به گرد آیه توحید گل صحیفه باغ ز سبزه چون خط زنگار...
-
همواره عشق بی خبر از راه می رسد - حسین منزوی
دوشنبه 1 آبان 1396 16:00
همواره عشق بی خبر از راه می رسد چونان مسافری که به ناگاه می رسد وا می نهم به اشک و به مژگان تدارکش چون وقت آب و جاروی این راه می رسد اینت زهی شکوه که نزدت سلام من با موکب نسیم سحرگاه می رسد با دیگران نمی نهدت دل به دامنت چونانکه دست خواهش کوتاه می رسد میلی کمین گرفته پلنگانه در دلم تا آهوی تو کی به کمینگاه می رسد !...
-
ای چرخ فلک خرابی از کینه تست - خیام
دوشنبه 1 آبان 1396 15:53
ای چرخ فلک خرابی از کینه تست بیدادگری شیوه دیرینه تست ای خاک اگر سینه تو بشکافند بس گوهر قیمتی که در سینه تست خیام
-
چون عهده نمیشود کسی فردا را - خبام
دوشنبه 1 آبان 1396 15:39
چون عهده نمیشود کسی فردا را حالی خوش دار این دل پر سودا را می نوش به ماهتاب ای ماه که ماه بسیار بتابد و نیابد ما را خبام
-
برخیز و بیا بتا برای دل ما - خیام
دوشنبه 1 آبان 1396 15:37
برخیز و بیا بتا برای دل ما حل کن به جمال خویشتن مشکل ما یک کوزه شراب تا بهم نوش کنیم زان پیش که کوزهها کنند از گل ما خیام
-
ماهرویا! روی خوب از من متاب - سعدی
دوشنبه 1 آبان 1396 15:36
ماهرویا! روی خوب از من متاب بی خطا کشتن چه میبینی صواب دوش در خوابم در آغوش آمدی وین نپندارم که بینم جز به خواب از درون سوزناک و چشم تر نیمهای در آتشم نیمی در آب هر که بازآید ز در پندارم اوست تشنه مسکین آب پندارد سراب ناوکش را جان درویشان هدف ناخنش را خون مسکینان خضاب او سخن میگوید و دل میبرد و او نمک میریزد و...
-
ما را همه شب نمیبرد خواب - سعدی
دوشنبه 1 آبان 1396 15:35
ما را همه شب نمیبرد خواب ای خفته روزگار دریاب در بادیه تشنگان بمردند وز حله به کوفه میرود آب ای سخت کمان سست پیمان این بود وفای عهد اصحاب خار است به زیر پهلوانم بی روی تو خوابگاه سنجاب ای دیده عاشقان به رویت چون روی مجاوران به محراب من تن به قضای عشق دادم پیرانه سر آمدم به کتاب زهر از کف دست نازنینان در حلق چنان رود...
-
بگو با دلبر ترسایی امشب - فایز
دوشنبه 1 آبان 1396 14:16
بگو با دلبر ترسایی امشب چه میشد گر که بی ترس آیی امشب لبان خشک فایز را ز رحمت بر آن لعل لب ترسایی امشب فایز
-
صنم تا کی دل ما را کنی آب - فایز
دوشنبه 1 آبان 1396 11:23
صنم تا کی دل ما را کنی آب دل نازک ندارد اینقدر تاب اگر تو راست میگویی به فایز به بیداری بیا پیشم نه در خواب فایز
-
زندگینامه - خیام
دوشنبه 1 آبان 1396 11:16
حکیم ابوالفتح عمربن ابراهیم الخیامی مشهور به "خیام" فیلسوف و ریاضیدان و منجم و شاعر ایرانی در سال ۴۳۹ هجری قمری در نیشابور زاده شد. وی در ترتیب رصد ملکشاهی و اصلاح تقویم جلالی همکاری داشت. وی اشعاری به زبان پارسی و تازی و کتابهایی نیز به هر دو زبان دارد. از آثار او در ریاضی و جبر و مقابله رساله فی شرح ما...
-
پیش ما رسم شکستن نبود عهد وفا را - سعدی
دوشنبه 1 آبان 1396 10:26
پیش ما رسم شکستن نبود عهد وفا را الله الله تو فراموش مکن صحبت ما را قیمت عشق نداند قدم صدق ندارد سست عهدی که تحمل نکند بار جفا را گر مخیر بکنندم به قیامت که چه خواهی دوست ما را و همه نعمت فردوس شما را گر سرم میرود از عهد تو سر بازنپیچم تا بگویند پس از من که به سر برد وفا را خنک آن درد که یارم به عیادت به سر آید...
-
با جوانی سر خوش است این پیر بی تدبیر را - سعدی
دوشنبه 1 آبان 1396 10:25
با جوانی سر خوش است این پیر بی تدبیر را جهل باشد با جوانان پنجه کردن پیر را من که با مویی به قوت برنیایم ای عجب با یکی افتادهام کاو بگسلد زنجیر را چون کمان در بازو آرد سروقد سیمتن آرزویم میکند کآماج باشم تیر را میرود تا در کمند افتد به پای خویشتن گر بر آن دست و کمان چشم اوفتد نخجیر را کس ندیدست آدمیزاد از تو...
-
مشتاقی و صبوری از حد گذشت یارا - سعدی
دوشنبه 1 آبان 1396 10:24
مشتاقی و صبوری از حد گذشت یارا گر تو شکیب داری طاقت نماند ما را باری به چشم احسان در حال ما نظر کن کز خوان پادشاهان راحت بود گدا را سلطان که خشم گیرد بر بندگان حضرت حکمش رسد ولیکن حدی بود جفا را من بی تو زندگانی خود را نمیپسندم کاسایشی نباشد بی دوستان بقا را چون تشنه جان سپردم آن گه چه سود دارد آب از دو چشم دادن بر...
-
صدای تو را دوست دارم - اسماعیل خوئی
دوشنبه 1 آبان 1396 10:02
صدای تو را دوست دارم صدای تو، از آن و از جاودان میسراید صدای تو از لالهزاران که در یاد میآید صدای تو را، رنگ و بوی صدای تو را، دوست دارم. جهان در صدای تو آبی ست و زیر و بم هر چه از اصفهان در صدای تو آبی ست. و هر سنت از دیرگاهان و هر بدعت از ناگهان در صدای تو آبی ست. اسماعیل خوئی
-
چشم مخصوص تماشاست اگر بگذارند - محمود اکرامی فر
دوشنبه 1 آبان 1396 09:58
چشم مخصوص تماشاست اگر بگذارند و تماشای تو زیباست اگر بگذارند من از اظهار نظرهای دلم فهمیدم عشق هم صاحب فتواست اگر بگذارند دل درنایی من اینهمه بیهوده مگرد خانه دوست همین جاست اگر بگذارند سند عقل مشاع است اگر بگذارند عشق اما فقط از ماست اگر بگذارند غضب آلوده نگاهم مکنید ای مردم دل من مال شماهاست اگر بگذارند محمود اکرامی...