-
بر تیر نگاه تو دلم سینه سپر کرد - قیصر امین پور
چهارشنبه 10 آبان 1396 11:59
بر تیر نگاه تو دلم سینه سپر کرد تیر آمد و از این سپر و سینه گذر کرد چشم تو به زیبایی خود شیفتهتر شد همچون گل نرگس که در آیینه نظر کرد با عشق بگو سر به سر دل نگذارد طفلی دلکم را غم تو دستبهسر کرد گفتیم دمی با غم تو راز نهانی عالم همه را شور و شرِ اشک خبر کرد سوز جگرم سوخته دامان دلم را آهی که کشیدیم در آیینه اثر کرد...
-
آفتاب های همیشه - آیدا شاملو
چهارشنبه 10 آبان 1396 10:41
دانلود اشتیاق اگر زمان و مکان در اختیارما بود، ده سال پیش از طوفان نوح عاشقت میشدم ... و تو میتوانستی تا قیامت برایم ناز کنی ... یکصد سال به ستایش چشمانت میگذشت و سی هزار سال صرف ستایش تنت ... و تازه در پایان عمر به دلت راه میافتم ... بی خوابی در این هزار توی مست بازتاب تو هست درنگ کیستی که من اینگونه به اعتماد نام...
-
هر که خصم اندر او کمند انداخت - سعدی
دوشنبه 8 آبان 1396 15:43
هر که خصم اندر او کمند انداخت به مراد ویش بباید ساخت هر که عاشق نبود مرد نشد نقره فایق نگشت تا نگداخت هیچ مصلح به کوی عشق نرفت که نه دنیا و آخرت درباخت آن چنانش به ذکر مشغولم که ندانم به خویشتن پرداخت همچنان شکر عشق میگویم که گرم دل بسوخت جان بنواخت سعدیا خوشتر از حدیث تو نیست تحفه روزگار اهل شناخت آفرین بر زبان...
-
سفری بی آغاز - شهیار قنبری
جمعه 5 آبان 1396 10:57
سفرنامه ********* سفری بی آغاز سفری بی پایان سفری بی مقصد سفری بی برگشت سفری تا کابوس سفری تا رویا سفری تا بودا شبنم تاج محل با حریق یادها همسفرم وقتی دورم به تو نزذیکترم با حریق یادها همسفرم وقتی دورم به تو نزذیکترم هق هق پارسیان تکه نانی در خواب بوی گندم در مشت مشت کودک در خاک کفش مادر در برف چرخ یک کالسکه گوشه ی...
-
با تو زلال می شوم - شهیار قنبری
جمعه 5 آبان 1396 10:30
با تو زلال می شوم، پر پر و بال می شوم شعر محال می شوم، بر این روال می شوم تا ملکوت جذبه ات، شبانه راه می روم چون که نظر کرده ی نور لایزال می شوم خاصیت سروده ها، تمام خواستن نبود برای از تو دم زدن، شعر محال می شوم جز غزل شیشه ای ام، شعر مرا سنگ بدان چون پس از این شاعر تو، بر این روال می شوم شهیار قنبری
-
هر جا چراغی روشنه - روزبه بمانی
جمعه 5 آبان 1396 10:02
هر جا چراغی روشنه از ترس تنها بودنه ای ترس تنهای من اینجا چراغی روشنه اینجا یکی از حس شب احساس وحشت می کنه هرروز از فکر سقوط با کوه صحبت می کنه جایی که من تنها شدم شب قبله گاهه آخره اینجا تو این قطب سکوت کابوس طولانی تره من ماه میبینم هنوز این کور سوی روشنه اینقدر سو سو می زنم شاید یه شب دیدی منو هرجا چراغی روشنه از...
-
باز هجر یار دامانم گرفت - عراقی
پنجشنبه 4 آبان 1396 15:41
باز هجر یار دامانم گرفت باز دست غم گریبانم گرفت چنگ در دامان وصلش میزدم هجرش اندر تاخت، دامانم گرفت جان ز تن از غصه بیرون خواست شد محنت آمد، دامن جانم گرفت در جهان یک دم نبودم شادمان زان زمان کاندوه جانانم گرفت آتش سوداش ناگه شعله زد در دل غمگین حیرانم گرفت تا چه بد کردم؟ که بد شد حال من هرچه کردم عاقبت آنم گرفت عراقی
-
ببین تمام من شدی اوج صدای من شدی - روزبه بمانی
پنجشنبه 4 آبان 1396 12:06
ببین تمام من شدی اوج صدای من شدی بت منی شکستمت وقتی خدای من شدی ببین به یک نگاه تو تمام من خراب شد چه کردی با سراب من که قطره قطره آب شد به ماه بوسه می زنم به کوه تکیه می کنم به من نگاه کن ببین به عشق تو چه می کنم به ماه بوسه می زنم به کوه تکیه می کنم به من نگاه کن ببین به عشق تو چه می کنم منو به دست من بکش به نام من...
-
دارم از سرزمین داغ دیده م - روزبه بمانی
پنجشنبه 4 آبان 1396 12:01
دارم از سرزمین داغ دیده م از این خاک پر از پرواز میگم هنوزم زیر بارون گلوله س دارم از غربت اهواز میگم هوا هر روز بدتر آب کمتر تمام کار مردم انتظاره مگه میشه نشه کاری واسش کرد واسه خاکی که اینقدر درد داره آخه تا کی واسه حال هوامون قراره رد بارونو بگیریم واسه آبادی یک جای دیگه نباید جون کارونو بگیریم تویی که عمرتو تو...
-
بعضی ها هیچوقت نمی فهمن - کورت توخولسکی
پنجشنبه 4 آبان 1396 10:44
آدمیزاد در کنار غریزه های تولید مثل و خوردن و آشامیدن دو علاقه مفرط دیگه هم داره : سرو صدا راه انداختن و گوش به حرف کسی ندادن ! میشه گفت آدمیزاد واقعا موجودیه که همیشه موقع صحبت گوشش جای دیگه ایه . اگه آدم عاقلی باشه، حقشه که این کار و بکنه؛ آخه فقط به ندرت حرف حسابی از دهن کسی در می آد . چیزی که آدما با کمال میل بهش...
-
یه داستان - کورت توخولسکی
پنجشنبه 4 آبان 1396 10:32
یه داستان تعریف کنم؟ داستان قشنگیه: یه میلیاردر آمریکایی تصادف می کنه، یه چشمش رو از دست می ده. می ده براش یه چشم مصنوعی درست می کنن. روز اولی که بر می گرده دفتر کارش، از منشی اش می پرسه: حالا اگه می تونی بگو ببینم کدوم چشمم شیشه ایه؟ منشی یه لحظه بهش نیگا می کنه و می گه: چشم چپتون قربان. میلیاردره می گه: عجب از کجا...
-
شرمت باد - شهیار قنبری
پنجشنبه 4 آبان 1396 10:25
شرمت باد ای دستی که بد بودی بدتر کردی هم*بغض معصومت را نشکفته پرپر کردی هم*بغض معصومت را نشکفته پرپر کردی ننگت باد ای دست من ای هرزه گرد بی*نبض آن سرسپرده*ات را بی یار و یاور کردی ای تکیه داده بر من ای سرسپرده بانو با این نادرویشی*ها آخر چرا سر کردی دستی با این بی*رحمی دیگر بریده بهتر بر من فرود آر اینک بغضی که خنجر...
-
من اینجا بس دلم تنگ است - مهدی اخوان ثالث
پنجشنبه 4 آبان 1396 09:54
من اینجا بس دلم تنگ است و هر سازی که می بینم بد آهنگ است بیا ره توشه برداریم قدم در راه بی برگشت بگذاریم ببینیم آسمان هر کجا آیا همین رنگ است ؟ کجا ؟ هر جا که پیش آید بدانجایی که می گویند خورشید غروب ما زند بر پرده ی شبگیرشان تصویر بدان دستش گرفته رایتی زربفت و گوید : زود وزین دستش فتاده مشعلی خاموش و نالد دیر کجا ؟...
-
چشمانی کو که تو را ببینم - شمس لنگرودی
پنجشنبه 4 آبان 1396 09:23
چشمانی کو که تو را ببینم دهانی که تو را بخوانم گوشی که تو را بشنوم بارانم می بارم کورمال، کورمال در کنارت . شمس لنگرودی
-
به چشم هایم که چشم می دوخت... - سوسن درفش
چهارشنبه 3 آبان 1396 20:31
به چشم هایم که چشم می دوخت... نفسم می بُرید... بعدها فهمیدم... عشق... خودش می بُرد و می دوزد... گوشش هم به هیچ چیز و هیچ کس بدهکار نیست... سوسن درفش
-
آشنایی تازه - نادر ابراهیمی
چهارشنبه 3 آبان 1396 18:31
هر آشنایی تازه، اندوهی تازه است... مگذارید که نام شما را بدانند و به نام بخوانندتان. هر سلام، سرآغاز دردناک یک خداحافظی است . نادر ابراهیمی
-
بــــه دل هـــــوای تـــو دارم و بر و دوشت - حسین منزوی
چهارشنبه 3 آبان 1396 16:07
بــــه دل هـــــوای تـــو دارم و بر و دوشت که تا سپیده دمامشب کشم درآغوشت چنان نسیم که گلبرگ ها ز گل بکند برون کنم ز تنت برگ برگ تن پوشت گهی کشم به برت تنگ و دست در کمرت گهـــی نهم سر پــــر شور بـر سر دوشت چه گوشواره ای از بوسه های من خوش تر کـــه دانه دانه نشیند بــــه لالـــه ی گوشت گریز و گـم شدن ماهیان بوسه ی من...
-
امروز ترا دسترس فردا نیست - خیام
چهارشنبه 3 آبان 1396 15:51
امروز ترا دسترس فردا نیست و اندیشه فردات به جز سودا نیست ضایع مکن این دم ار دلت شیدا نیست کاین باقی عمر را بها پیدا نیست خیام
-
سوار خنگ خوشرفتارم امشب - فایز
چهارشنبه 3 آبان 1396 14:34
سوار خنگ خوشرفتارم امشب روانه جانب دلدارم امشب چو سلطان حبش فایز ز شوقش جهان زیر نگین پندارم امشب فایز
-
آهسته در این نم نم باران بغلم کن - سوسن درفش
چهارشنبه 3 آبان 1396 10:42
آهسته در این نم نم باران بغلم کن مردم همه خوابند تو یک آن بغلم کن اسپندبه روی دل من دود کن امشب دور از بدی چشم حسودان بغلم کن زخمی تر از آنم، بپرم تا لبه ی بوم گنجشک صفت گوشه ی ایوان بغلم کن لیلی شدنم باز در آغوش تو حتمی است مجنون شو و در کوه وبیابان بغلم کن در خلوت وتنهایی اگرفعلِ حرام است در دنج ترین جای خیابان بغلم...
-
من شاخه ای پاییزی ام هرگز فراموشم مکن - رزیتا نعمتی
چهارشنبه 3 آبان 1396 10:04
من شاخه ای پاییزی ام هرگز فراموشم مکن گر چه زمین می ریزی ام هرگز فراموشم مکن بعد از قسم بر حرمت و پاکی خیلی چیزها سوگند بر ناچیزی ام هرگز فراموشم مکن یک جو محبت می دهی صد خوشه گندم میدهم من فصل حاصلخیزی ام هرگز فراموشم مکن پشت نقاب خنده ای بیهوده پنهانم مکن من لحن غم انگیزی ام هرگز فراموشم مکن من هر چه مولانا شدم او...
-
چه کسی میفهمد - سهراب سپهری
چهارشنبه 3 آبان 1396 09:56
چه کسی میفهمد در دلم رازی هست؟ می سپارم آن را، به خیالِ شب و تنهایی خود ... سهراب سپهری
-
زندگینامه _ سعدی
چهارشنبه 3 آبان 1396 09:20
مشرف الدین مصلح بن عبدالله شیرازی شاعر و نویسنده ٔ بزرگ قرن هفتم هجری قمری است. تخلص او "سعدی" است که از نام اتابک مظفرالدین سعد پسر ابوبکر پسر سعد پسر زنگی گرفته شده است. وی احتمالاً بین سالهای ۶۰۰ تا ۶۱۵ هجری قمری زاده شده است. در جوانی به مدرسه ٔ نظامیه ٔ بغداد رفت و به تحصیل ادب و تفسیر و فقه و کلام و...
-
اول دفتر به نام ایزد دانا - سعدی
چهارشنبه 3 آبان 1396 08:51
اول دفتر به نام ایزد دانا صانع پروردگار حی توانا اکبر و اعظم خدای عالم و آدم صورت خوب آفرید و سیرت زیبا از در بخشندگی و بنده نوازی مرغ هوا را نصیب و ماهی دریا قسمت خود میخورند منعم و درویش روزی خود میبرند پشه و عنقا حاجت موری به علم غیب بداند || در بن چاهی به زیر صخره صما جانور از نطفه میکند شکر از نی برگتر از چوب...
-
می توان به سوی رهایی گریخت - نادر ابراهیمی
چهارشنبه 3 آبان 1396 08:21
می توان به سوی رهایی گریخت؛ اما بازگشت ما به اسارت نابخشودنی است. نادر ابراهیمی
-
خبرت هست ... - سعدی
چهارشنبه 3 آبان 1396 08:05
خبرت هست که بی روی تو آرامم نیست طاقت بار فِراق این همه ایامم نیست خالی از ذکر تو عضوی چه حکایت باشد سر مویی به غلط در همه اندامم نیست میل آن دانهی خالم نظری بیش نبود چون بدیدم ره بیرون شدن از دامم نیست شب بر آنم که مگر روز نخواهد بودن بامدادت که نبینم طمع شامم نیست چشم از آن روز که بَرکردم و رویت دیدم به همین دیده...
-
دلتنگی - شمس لنگرودی
سهشنبه 2 آبان 1396 21:09
دلتنگی خوشه ی انگور سیاه است لگد کوبش کن لگد کوبش کن بگذار سر بسته بماند مستت می کند این اندوه. شمس لنگرودی
-
اکنون مرا بهار دل انگیز دیگری - فاضل نظری
سهشنبه 2 آبان 1396 20:27
اکنون مرا بهار دل انگیز دیگری آورده است وعدهی پاییز دیگری ویرانه های خانه من ایستاده اند چشم انتظار حملهی چنگیز دیگری تا مرگ، یک پیاله فقط راه مانده است کی می رسد پیالهی لبریز دیگری آتش بزن مرا که به جز شاخه های خشک باقی نمانده از تن من، چیز دیگری تهران و تلخکامی من مانده است!کاش تبریز دیگری و شکرریز دیگری فاضل نظری
-
اگر چه شرم من از شاعرانگی باشد - فاضل نظری
سهشنبه 2 آبان 1396 20:21
اگر چه شرم من از شاعرانگی باشد مخواه روزی من بی ترانگی باشد نظر بلند عقابی که آسمان با اوست چگونه در قفس مرغ خانگی باشد؟ عجیب نیست اگر سر به صخره می کوبم که موج را عطش بی کرانگی باشد! مرا که طاقت این چند روزِ دنیا نیست چگونه حوصله ی جاودانگی باشد؟ به اصل خویش به صد شوق بازمی گردم اگر قرار تو با من یگانگی باشد فاضل نظری
-
زندگی شد من و یک سلسله ناکامیها - شهریار
سهشنبه 2 آبان 1396 17:22
زندگی شد من و یک سلسله ناکامیها مستم از ساغر خون جگر آشامیها بسکه با شاهد ناکامیم الفتها رفت شادکامم دگر از الفت ناکامیها بخت برگشته ما خیره سری آغازید تا چه بازد دگرم تیره سرانجامیها دیرجوشی تو در بوته هجرانم سوخت ساختم این همه تا وارهم از خامیها تا که نامی شدم از نام نبردم سودی گر نمردم من و این گوشه گمنامیها نشود...