-
دلتنگ شده ام - نزار قبانی
شنبه 15 اردیبهشت 1397 11:52
دلتنگ شده ام ! به من بیاموز که ریشه ی عشقت را از ته بزنم . به من بیاموز که اشک چطور جان می دهد در خانه چشم . به من بیاموز که قلب چگونه می میرد و دلتنگی خود را می کشد . نزار قبانی
-
دوستت می دارم - پابلو نرودا
سهشنبه 11 اردیبهشت 1397 10:26
دوستت می دارم بی آنکه بدانم چه وقت و چگونه و از کجا دوستت میدارم ساده و بیپیرایه، بی هیچ سد و غروری؛ این گونه دوست می دارمت، چرا که برای عشق ورزیدن راهی جز این نمیدانم که در آن من وجود ندارم و تو ... چنان نزدیکی که دستهای تو روی سینهام، دست من است چنان نزدیکی که چشمهایت بههم میآیند وقتی به خواب میروم پابلو...
-
دشت ها نام تو را می گویند - حمید مصدق
یکشنبه 9 اردیبهشت 1397 16:41
دشت ها نام تو را می گویند کوه ها شعر مرا می خوانند کوه باید شد و ماند رود باید شد و رفت دشت باید شد و خواند در من این جلوه ی اندوه ز چیست؟ در تو این قصه ی پرهیز که چه ؟ در من این شعله ی عصیان نیاز در تو دمسردی پاییز که چه؟ حرف را باید زد درد را باید گفت . سخن از مهر من و جور تو نیست سخن از تو متلاشی شدن دوستی است و...
-
اگر بدانی وقتی نیستی - عباس معروفی
سهشنبه 4 اردیبهشت 1397 16:22
اگر بدانی وقتی نیستی چقدر بیهوده ام تلخم، خرابم و هیچ اگر بدانی فقط ... هیچوقت نمی روی بانوی زیبای من حتی به خواب ... عباس معروفی
-
گفتی: غزل بگو! چه بگویم؟ مجال کو؟ - قیصر امین پور
یکشنبه 2 اردیبهشت 1397 10:50
گفتی: غزل بگو! چه بگویم؟ مجال کو؟ شیرین من، برای غزل شور و حال کو؟ پر میزند دلم به هوای غزل، ولی گیرم هوای پر زدنم هست، بال کو؟ گیرم به فال نیک بگیرم بهار را چشم و دلی برای تماشا و فال کو؟ تقویم چارفصل دلم را ورق زدم آن برگهای سبزِِ سرآغاز سال کو؟ رفتیم و پرسش دل ما بیجواب ماند حال سؤال و حوصلهی قیل و قال کو؟...
-
برایت آرزوهای ساده میکنم - روزبه معین
سهشنبه 28 فروردین 1397 16:27
برایت آرزوهای ساده میکنم آرزو میکنم شبها خوابهای خوب ببینی و صبحها سر حوصله ملافههای سفید را مرتب کنی، پنجره اتاقت را باز کنی و هنگامی که چایت را مینوشی آفتاب روی گونهات بنشیند. آرزو میکنم به کسی که دوستش داری بگویی، دوستت دارم اگر نه امیدوارم قدرت این را داشته باشی که لبخندهای مصنوعی بزنی آرزو می کنم...
-
تو را گم می کنم هر روز و پیدا می کنم هر شب - محمد علی بهمنی
جمعه 24 فروردین 1397 17:42
تو را گم می کنم هر روز و پیدا می کنم هر شب بدین سان خواب ها را با تو زیبا می کنم هر شب تبی این گاه را چون کوه سنگین می کند آنگاه چه آتش ها که در این کوه برپا می کنم هر شب تماشایی است پیچ و تاب آتش ها... خوشا بر من که پیچ و تاب آتش را تماشا می کنم هر شب مرا یک شب تحمل کن که تا باور کنی ای دوست چگونه با جنون خود مدارا...
-
به ساعت نگاه می کنم - حسین پناهی
چهارشنبه 22 فروردین 1397 16:25
به ساعت نگاه می کنم : حدود سه نصف شب است چشم می بندم تا مباد که چشمانت را از یاد برده باشم و طبق عادت کنار پنجره می روم سوسوی چند چراغ مهربان و سایه های کشدار شبگردان خمیده و خاکستری گسترده بر حاشیه ها و صدای هیجان انگیز چند سگ و بانگ آسمانی چند خروس از شوق به هوا می پرم چون کودکیم و خوشحال که هنوز معمای سبزی رودخانه...
-
من چه دانم که چرا از تو جدا افتادم؟ - عراقی
سهشنبه 21 فروردین 1397 16:38
من چه دانم که چرا از تو جدا افتادم؟ نیک نزدیک بدم، دور چرا افتادم؟ چه گنه کرد دلم کز تو چنین دور افتاد؟ من چه کردم که ز وصل تو جدا افتادم؟ جرمم این دان که ز جان دوستترت میدارم از پی دوستی تو به بلا افتادم حاصلم از غم عشق تو نه جز خون جگر من بیچاره به عشق تو کجا افتادم؟ پایمردی کن و از روی کرم دستم گیر که بشد کار من...
-
بی آنکه تو را ببینم - شمس لنگرودی
سهشنبه 21 فروردین 1397 16:24
بی آنکه تو را ببینم در تو رها میشوم و در کف دریا چشم میگشایم رودم و به غرق شدن در تو معتادم ! شمس لنگرودی
-
می خواهم ازدنیادلم را پس بگیرم - رضا علیپور
سهشنبه 21 فروردین 1397 08:15
می خواهم ازدنیادلم را پس بگیرم این شعله ی ناقابلم راپس بگیرم ازعشق ازاین بی دلیل بی مهابا دل نامه ی بی حاصلم راپس بگیرم می خواهم ازتقویم سردِ بی توبودن صدها قرار باطلم راپس بگیرم از دست بی باورترین اقوام تاریخ آیات سبز نازلم راپس بگیرم دیراست دیگر باید ازچشمان پاییز پس مانده ی آب وگلم راپس بگیرم بایدبه جرم اینکه آزادم...
-
منظور من از بزرگ شدن،بالا رفتنِ سن نیست - روزبه معین
دوشنبه 20 فروردین 1397 16:44
منظور من از بزرگ شدن،بالا رفتنِ سن نیست! این «فهمیدنه» که آدمها رو بزرگ میکنه. کسی که تنها میمونه و فکر میکنه بزرگ میشه... کسی که سفر میکنه و از هرجایی چیزی یاد میگیره بزرگ میشه... کسی که با آدمهای مختلف حرف میزنه و سعی میکنه اونها رو درک کنه بزرگ میشه... واسه همین به این اعتقاد دارم که کسانی که زیاد کتاب...
-
به خداحافظی تلخ تو سوگند، نشد - فاضل نظری
دوشنبه 6 فروردین 1397 08:55
به خداحافظی تلخ تو سوگند، نشد که تو رفتی و دلم ثانیه ای بند نشد لب تو میوه ی ممنوع ولی لب هایم هر چه از طعم لب سرخ تو دل کند، نشد با چراغی همه جا گشتم و گشتم در شهر هیچ کس، هیچ کس اینجا به تو مانند نشد هر کسی در دل من جای خودش را دارد جانشین تو در این سینه خداوند نشد خواستند از تو بگویند شبی شاعرها عاقبت با قلم شرم...
-
خورشید پشت پنجره ی پلک های من - نجمه زارع
یکشنبه 5 فروردین 1397 08:56
خورشید پشت پنجره ی پلک های من من خسته ام! طلوع کن امشب برای من می ریزم آنچه هست برایم به پای تو حالا بریز هستی خود را به پای من وقتی تو دل خوشی همه ی شهر دلخوشند خوش باش هم به جای خودت هم به جای من تو انعکاس من شده ای... کوه ها هنوز تکرار می کنند تو را در صدای من آهسته تر! که عشق تو جرم است هیچکس در شهر نیست باخبر از...
-
چشم در راه کسی هستم - فریدون مشیری
شنبه 4 فروردین 1397 08:58
چشم در راه کسی هستم کوله بارش بر دوش آفتابش در دست خنده بر لب ، گل به دامن ، پیروز کوله بارش سرشار از عشق ، امید آفتابش نوروز باسلامش ، شادی در کلامش ، لبخند از نفس هایش گُل می بارد با قدم هایش گُل می کارد مهربان ، زیبا ، دوست روح هستی با اوست ! قصه ساده ست ، معما مشمار چشم در راه بهارم آری چشم در راهِ بهار …. !...
-
مثل کوهیم - سید تقی سیدی
شنبه 26 اسفند 1396 18:23
مثل کوهیم و از این فاصله هامان چه غم است لذت عشق من و تو نرسیدن به هم است ما دو مغرور، دو خودخواه، دو بد تقدیریم عاشقى کردن ما شرح عدم در عدم است مثل یک تابلوى نیمه ى نفرین شده اى دست هر کس که به سوى تو بیاید قلم است عشق را پس زدى اى دوست ولى پیش خدا هر که از عشق مبّرا بشود ، متهم است مى روى دور نرو قبل پشیمان شدنت...
-
گنجشک کوچک من باش - احمد شاملو
شنبه 26 اسفند 1396 15:59
به تو گفتم: «گنجشک کوچک من باش تا در بهار تو من درختی پرشکوفه شوم . و برف آب شد، شکوفه رقصید، آفتاب درآمد . من به خوبی ها نگاه کردم و عوض شدم من به خوبی ها نگاه کردم چرا که تو خوبی و این همه اقرارهاست، بزرگ ترین اقرارهاست . من به اقرارهایم نگاه کردم سال بد رفت و من زنده شدم تو لبخندی زدی و من برخاستم دلم می خواهد خوب...
-
برای دیدن تو - حسن آذری
شنبه 26 اسفند 1396 11:48
برای دیدن تو اگر رودخانه بودم، برمی گشتم اگر کوه بودم، می دویدم اگر باد بودم، می ایستادم اما انسانم و بارها برای دیدنت برگشته دویده ایستاده ام .... حسن آذری
-
تو با قلب ویرانه ی من چه کردی - افشین یداللهی
شنبه 26 اسفند 1396 11:31
تو با قلب ویرانه ی من چه کردی ببین عشق دیوانه ی من چه کردی در ابریشم عادت آسوده بودم تو با حال پروانه من چه کردی در ابریشم عادت آسوده بودم تو با حال پروانه من چه کردی ننوشیده از جام چشم تو مستم خمارست میخانه ی من چه کردی مگر لایق تکیه دادن نبودم تو با حسرت شانه ی من چه کردی مرا خسته کردی و خود خسته رفتی سفر کرده با...
-
بفرما به سرایم - کشکول طبسی
پنجشنبه 24 اسفند 1396 18:21
یا بفرما به سرایم یا بفرما به سَر، آیم غرضم وصل تو باشد چه تو آیی، چه من آیم گر بیایی دهمت جان ور نیایی کُشَدم غم من که بایست بمیرم چه بیایی، چه نیایی کشکول طبسی
-
آهنگ بیکلام
یکشنبه 20 اسفند 1396 10:15
01 - She Wakes in Flames 02 - It's Raining 03 - Babak Bayat - Mersedes 04 - Sargi 05 - Göktuğ Çelik - Düşler Ve Renkler 2014
-
برایم شعر بفرست - افشین یدالهی
یکشنبه 20 اسفند 1396 09:56
برایم شعر بفرست حتی شعرهایی که عاشقان دیگرت برای تو می گویند ... می خواهم بدانم دیگران که دچار تو میشوند تا کجای شعر پیش میروند تا کجای عشق تا کجای جاده ای که من در انتهای آن ایستاده ام ! افشین یدالهی
-
نامه های احمد شاملو به آیدا - 14
شنبه 19 اسفند 1396 18:16
آیدای خودم؛ آیدای احمد ! ... چشم هایت با همه ی مهربانی های عالم به من نگاه می کنند؛ لب هایت با عطش همه ی عالم مرا می بوسند؛ دست هایت با همه ی نوازش ها به سرم کشیده می شود؛_لب های مرا می گذاری که تو را به دلخواه ببوسند؛ اطلسی های مرا به نوازش دستانم رها می کنی؛ حتی تن گرمت را به گشاده دستی به من تفویض می کنی؛ به تن من...
-
آب و آتش - شهریار
شنبه 19 اسفند 1396 11:51
در وصل هم ز عشق تو ای گل در آتشم عاشق نمی شوی که ببینی چه می کشم با عقل، آب عشق به یک جو نمی رود بیچاره من که ساخته از آب و آتشم . شهریار
-
بانوی عصر آهنی و می شناسمت - یاسر اکبری
شنبه 19 اسفند 1396 08:07
بانوی عصر آهنی و می شناسمت جلاد خوشگل منی و می شناسمت تاریک ،سر به زیر ، مه آلود، بی خیال صبح عبوس لندنی و می شناسمت انگار قند توی دلم آب می کنند وقتی که زنگ می زنی و می شناسمت می دانم از شکنجه من شاد می شوی آخر زنی ، زنی ، زنی و می شناسمت یک روز صبح بی که خداحافظی کنی دل را یواش می کنی و می شناسمت یاسر اکبری
-
بانوی من ! - نزار قبانی
پنجشنبه 17 اسفند 1396 14:13
بانوی من ! دلم میخواست در عصر دیگری دوستت میداشتم ! در عصری مهربانتر و شاعرانهتر ! عصری که عطرِ کتاب ، عطرِ یاس و عطرِ آزادی را بیشتر حس میکرد ! دلم میخواست تو را در عصر شمع دوست میداشتم ! در عصر هیزم و بادبزنهای اسپانیایی و نامههای نوشته شده با پر و پیراهنهای تافتهی رنگارنگ !...
-
حق - افشین یداللهی
دوشنبه 14 اسفند 1396 11:39
تو حق نداری عاشقِ کسی بمانی که سال هاست رفته تو مالِ کسی نیستی که نیست تو حق نداری اسمِ دردهای مزمنت را عشق بگذاری تو میتوانی مدیونِ زخمهایت باشی اما محتاجِ آنکه زخمیَت کرده نه! دست بردار از این افسانههای بی سر و ته که به نامِ عشق فرصتِ عشق را از تو میگیرد آنکه تو را زخمیِ خود میخواهد آدمِ تو نیست آدم نیست و تو...
-
ﻋﺎﻗﺒﺖ ﯾﮏ ﺭﻭﺯ، ﻣﻐﺮﺏ ﻣﺤﻮ ﻣﺸﺮﻕ ﻣﯿﺸﻮﺩ - قیصر امینپور
دوشنبه 14 اسفند 1396 09:02
ﻋﺎﻗﺒﺖ ﯾﮏ ﺭﻭﺯ، ﻣﻐﺮﺏ ﻣﺤﻮ ﻣﺸﺮﻕ ﻣﯿﺸﻮﺩ ﻋﺎﻗﺒﺖ ﻏﺮﺑﯽ ﺗﺮﯾﻦ ﺩﻝ ﻧﯿﺰ، ﻋﺎﺷﻖ ﻣﯿﺸﻮﺩ ﺷﺮﻁ ﻣﯽ ﺑﻨﺪﻡ ﮐﻪ ﻓﺮﺩﺍﯾﯽ ﻧﻪ ﺧﯿﻠﯽ ﺩﯾﺮ ﻭ ﺩﻭﺭ، ﻣﻬﺮﺑﺎﻧﯽ، ﺣﺎﮐﻢ ﮐﻞ ﻣﻨﺎﻃﻖ ﻣﯿﺸﻮﺩ ﻫﻢ، ﺯﻣﺎﻥ ﺳﻬﻤﯿﻪ ﯼ ﺩﻝ ﻫﺎﯼ ﺩﻝ ﺗﻨﮓ ﻭﺻﺒﻮﺭ، ﻫﻢ، ﺯﻣﯿﻦ ﺍﺭﺛﯿﻪ ﯼ ﺟﺎﻥ ﻫﺎﯼ ﻻﯾﻖ ﻣﯽ ﺷﻮﺩ ﻗﻠﺐ ﻫﺮ ﺧﺎﮐﯽ ﮐﻪ ﺑﺸﮑﺎﻓﺪ، ﻧﺸﺎﻧﺶ ﻋﺎﺷﻘﯽ ﺍﺳﺖ ﻫﺮ ﮔﻠﯽ ﮐﻪ ﻏﻨﭽﻪ ﺯﺩ، ﻧﺎﻣﺶ ﺷﻘﺎﯾﻖ ﻣﯽ ﺷﻮﺩ ﺑﺎ ﺻﺪﺍﻗﺖ، ﺁﺳﻤﺎﻥ ﺳﻬﻤﯽ ﺑﺮﺍﺑﺮ ﻣﯽ...
-
از تنم تا تنش یک وجب بود - یاسر قنبرلو
دوشنبه 14 اسفند 1396 08:02
از تنم تا تنش یک وجب بود وقت چسبیدن لب به لب بود عقل! امّا جداییطلب بود بود! اما دخالت نمیکرد ! عشق ِمن، لکهی دامنش بود من حواسم به پیراهنش بود او حواسش به مرز تنش بود بود! امّا رعایت نمیکرد ! آن شب از جان مستم چه میخواست دست او روی دستم چه میخواست وسوسه از شکستم چه میخواست تف بر این ارتجاع ِصعودی ! دستش افتاد...
-
این روزها که میگذرد، جور دیگرم - رضا کیاسالار
یکشنبه 13 اسفند 1396 08:09
این روزها که میگذرد، جور دیگرم دیگر خیال و فکر تو افتاده از سرم دیگر دلم برای تو پرپر نمیزند دیگر کلاغ رفته به جلد کبوترم دیگر خودم برای خودم شام میپزم دیگر خودم برای خودم هدیه میخرم دیگر بلد شدم که خداحافظی کنم دیگر بلد شدم که بهانه نیاورم اسمت چه بود؟ آه از این پرتی حواس این روزها من اسم کسی را نمیبرم این روزها...