شعر و دکلمه
شعر و دکلمه

شعر و دکلمه

پاییز لجوج - مریم ناظمی


لعنت به پاییز لجوجی که

یک بار دیگر هم به من سر زد

انگار هرچه آرزو کردم

از ذهن مغشوش خدا پَرزد

 

شاید دعاهایم زمینگیرند

 

از حال و روزم بی تو می‌ترسم

دلواپسی پیروز خواهد شد

فردای من تصویر پُررنگی

از حسرت دیروز خواهد شد

 

غم‌های من در حال تکثیرند

 

افسوس بعد از این نمی‌پیچد

در جای‌جایِ خانه‌ام بویت

بر زانوانم حلقه خواهد شد

دستان من دور از هیاهویت

 

با اشک‌هایی که سرازیرند

 

آن روزهای خوب من ای کاش

با این منِ دیوانه بر می‌گشت

ای کاش از پس کوچه‌ی رویا

بامن به سمت خانه بر می‌گشت

 

کابوس‌هایم با تو میمیرند

 

آیینه‌ی پیشین رویایم

این روزها محو است زیرِ لک

جان دادن تلخ یقینم را

حس می‌کنم  در امتحانِ شک

 

ایمان و کفرم باز درگیرند

 

 

پاییز کوچیدی ولی دیگر

با هیچ فصلی بر نمی‌گردی

رو به وخامت می‌رود حالم

در این زمستان‌های دلسردی

 

چشمان من از زندگی سیرند

 

مریم ناظمی


شهر را پر کرده اندوه عمیق انتظار - مریم ناظمی


شهر را پر کرده اندوه عمیق انتظار

صد زمستان خانه دارد پشت چشمان بهار

 

سبز یا خاکستری دیگر چه فرقی می‌کند؟

خاطراتم گم شده در زیر باران غبار

 

خواستم با قاصدک‌ها همسفر باشم ولی

خواب ماندم پابه‌پای ساعت شماطه‌دار

 

بغض دارد سینه‌ام را تکّه تکّه می‌کند

آی ابر چشم من! یا خشک شو یا که ببار

 

هرچه من تشویش دارم خنده داری بر لبت

تا به کی باید بنالم از تو و از روزگار؟؟

 

بی‌خیالی، بی‌خیالی، بی‌خیالی، بی‌خیال

بی‌قرارم، بی‌قرارم، بی‌قرارم، بی قرار

 

مریم ناظمی



‍ جهان بی تو برایم شبیه ویرانیست - مریم ناظمی


جهان بی تو برایم شبیه ویرانیست

بدون تو غزلم یک بلوک سیمانیست

 

چقدر بی تو تمام دقیقه ها یلداست

چقدر بی تو زمستانِ شهر طولانیست

 

دل و دماغ نوشتن نمانده بعد از تو

و روزهاست که کارم سکوت درمانیست

 

نه اینکه فکر کنی اهل نق  زدن باشم

هوای حوصله ام مدتی ست بارانیست

 

 دلم رباعی خیام‌، کوچک و غمگین

غمم قصیده ی بی انتهای خاقانیست

 

به جرم اینکه دلم را به باورت دادم

شکنجه می شوم ای ماه....این چه تاوانیست؟

 

کنار دفتر شعرم به خواب خواهم رفت

اگرچه بی تو امیدی به صبح فردا نیست....

 

مریم ناظمی