شعر و دکلمه
شعر و دکلمه

شعر و دکلمه

رفیق - شهراد میدری

باز هم باران زد و یادِ تو افتادم رفیق

باز با آهی بهانه دستِ دل دادم رفیق

شیشه هایِ مِه گرفته محوِ تصویرِ تواند

گرچه می‌دانم تو دیگر نیستی یادم رفیق

عطرِ خیسِ خاطرات و بویِ نم نم هایِ شعر

در هوایت سخت می‌گیرد دلِ آدم رفیق

گرچه مدتهاست سرشار از سکوتی خسته ام

بغض دارم در گلو و غرقِ فریادم رفیق

از بهارِ رفته تنها حسرتی مانده به جا

مثلِ برگی در خزان، آشفته یِ بادم رفیق

دیشبی که در بساطم آه بود و ماه بود

من نشانیِ تو را به گریه ها دادم رفیق

گرچه دوری، هیچ کس این حد به من نزدیک نیست

آنچنان که هستی انگاری تو همزادم رفیق

خاطرت خیلی عزیز و خاطراتت بیشتر

بی‌هوا این شعر را سویت فرستادم رفیق

شعرِ من را خواندی و من را نیاوردی به‌جا

دوستِ دیرینه ات

با مهر:

شهرادم

رفیق

 

 شهراد میدری

دانلود دکلمه علی ایلکا

من - علی ایلکا

تو نفس میکشی

من شعر میشوم

تو بغض میکنی

من میبارم

تو میباری

من گرفتار طوفانم

همیشه

تاری ابریشمین

از گیسوان ماه

مرا به تو پیوند زده است

 

علی ایلکا

من دلم می خواهد خانه ای داشته باشم پر دوست - نیلوفر عاکفیان


من دلم می‌خواهد

خانه‌ای داشته باشم پُرِ دوست ،

کنج هر دیوارش

دوست‌هایم بنشینند آرام

گل بگو گل بشنو ؛

هر کسی می‌خواهد

وارد خانه ی پر عشق و صفایم گردد

یک سبد بوی گل سرخ

به من هدیه کند .

شرط وارد گشتن :

شست و شوی دل‌هاست

شرط آن ، داشتن یک دل بی رنگ و ریاست

بر درش برگ گلی می‌کوبم

روی آن با قلم سبز بهار

می‌نویسم :

ای یار

خانه‌ی ما اینجاست

تا که سهراب نپرسد دیگر :

"خانه دوست کجاست؟ "



نیلوفر عاکفیان

 

دانلود دکلمه




به خداحافظی تلخ تو سوگند، نشد - فاضل نظری


به خداحافظی تلخ تو سوگند، نشد

که تو رفتی و دلم ثانیه ای بند نشد

 

لب تو میوه ی ممنوع ولی لب هایم

هر چه از طعم لب سرخ تو دل کند، نشد

 

با چراغی همه جا گشتم و گشتم در شهر

هیچ کس، هیچ کس اینجا به تو مانند نشد

 

هر کسی در دل من جای خودش را دارد

جانشین تو در این سینه خداوند نشد

 

خواستند از تو بگویند شبی شاعرها

عاقبت با قلم شرم نوشتند: نشد!

 

فاضل نظری

دانلود دکلمه


باران - علی ایلکا


تغییر نگاه به زندگی باید از ذهن شروع شود،

یادمان باشد

سنگها نه خرده حسابی با پاهای لنگ دارند

نه قرار و مداری با پاهای سالم!

 

 پس باورهای اشتباه را کنار بگذاریم

هر سقوطی

پایان کار نیست

باران را ببین

سقوط باران

قشنگترین "آغاز" است

هوای زندگیتان سرشار از لحظه های خوب باران








رقص تنهایی - پرستش مددی


در سکوتِ تَنِ این خانه، تو را می خواهَم
!

رویِ آرامشِ یک شانه، تو را می خواهَم!

 

شعرم از جِنسِ غروب است و پُر از تَنهایی،

کُنجِ آن کُلبه ی ویرانه، تو را می خواهَم!

 

سوختَم، آب شدَم، ریختَم از داغِ خودم!

مِثلِ رَقصیدنِ پَروانه، تو را میخواهَم!

 

تویِ این شَهر، اگَر مَست نَباشم چه کُنم؟!

مِثلِ هَر عاشقِ دیوانه، تو را میخواهَم!

 

غَم به رویِ سَرِ من، سایه کِشیده ست ولی!

دام بَردار، که بی دانه تو را می خواهَم،،

 

روز و شَب، در تَنِ تَنهایی خود می رَقصَم،

تویِ این شَهر، غَریبانه تو را می خواهَم!

 

از من خسته گریزان شده حتی دل من 
با "پرستش" شده بیگانه تو را می خواهم

 


پرستش مددی

دانلود دکلمه







اشک می ریزم - سیامک نوری


حالا که هستی... در کنارت اشک می ریزم 

آغوش وا کن در حصارت اشک می ریزم

 

بر شانه هایت ریختی موهای لختت را

دارم به روی آبشارت اشک میریزم 

 

بار سفر بستی و من تنهاتر از هر وقت... 

تو میروی... پشت قطارت اشک میریزم 

 

در ایستگاه خالی از تو می نشینم باز 

دارم به دور از سایه سارت اشک می ریزم 

 

آهسته می خشکد گل لبخندهای من

در حسرت عطر بهارت اشک می ریزم

 

خورشید من هر جا که باشی با تو دلگرمم

هر جا که باشم در مدارت اشک می ریزم

 

خانه که هیچ این شهر بی تو مثل زندان است

آزادم اما در اسارت اشک می ریزم

 

عکس تو را آهسته برمیدارم از دیوار

حالا به روی یادگارت اشک می ریزم

 

سیامک نوری


دانلود دکلمه




حس می کنم کنار تو، از خود فرا ترم - اصغر معاذی


حس می کنم کنار تو، از خود فرا ترم

درگیر چشم های تو باشم، رها ترم

 

دلتنگی ام، کم از غم تنهایی تو نیست

من هرچه بی قرارتر...بی صدا ترم

 

گاهی مقابل تو که می ایستم،نرنج

پیش تو از هر آیینه بی ادعاترم

 

قلبی که کنج سینه می زند...تویی

من با غم تو از خود آشنا ترم

 

هر لحظه اتفاق می افتم بدون تو

از مرگ ها و زلزله ها، بی هوا ترم

 

حالم بد است...با تو فقط خوب می شوم

خیلی از آن چه فکر میکنی، مبتلا ترم

  

اصغر معاذی


دانلود دکلمه علی ایلکا



‍ من شاخه ای پاییزی ام هرگز فراموشم مکن - رزیتا نعمتی


‍ من شاخه ای پاییزی ام هرگز فراموشم مکن

گر چه زمین می ریزی ام هرگز فراموشم مکن


بعد از قسم بر حرمت و پاکی خیلی چیزها

سوگند بر ناچیزی ام هرگز فراموشم مکن


یک جو محبت می دهی صد خوشه گندم میدهم

من فصل حاصلخیزی ام هرگز فراموشم مکن


پشت نقاب خنده ای بیهوده پنهانم مکن

من لحن غم انگیزی ام هرگز فراموشم مکن


من هر چه مولانا شدم او شمس تبریزم نشد

ای شمس ناتبریزی ام هرگز فراموشم مکن


 رزیتا نعمتی

دانلود دکلمه