ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | |||
5 | 6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 |
12 | 13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 |
19 | 20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 |
26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
از زندگی از این همه تکرار خسته ام
از های و هوی کوچه و بازار خسته ام
دلگیرِ آسمانم و آزرده ی زمین
امشب برای هرچه و هر کار خسته ام
دل خسته سویِ خانه تنِ خسته می کشم
وایا... از این حصارِ دل آزار خسته ام
بیزارم از خموشیِ تقویمِ روی میز
از دنگ دنگِ ساعتِ دیوار خسته ام
از او که گفت: «یارِ تو هستم» ولی نبود
از خود که زخم خورده ام از یار خسته ام
با خویش در ستیزم و از دوست در گریز
از حالِ من مپرس که بسیار خسته ام
I'm tired of all this repetition
I'm tired of the honey and the street
Sober and terrible earth
Tired of everything for tonight
Tired at the house, I get tired
Vaya ... I'm tired of this fence
I hate the curvature of the calendar on the table
I'm tired of dang dang wall clock
From him who said: "My friend," but he was not
I'm tired of my own sore
Confront yourself with your friend and get out of friends
I'm sorry to be very tired
محمد علی بهمنی