شعر و دکلمه
شعر و دکلمه

شعر و دکلمه

سید علی صالحی


مدتی بود


که دست و دلم


به تدارک ترانه نمی‌رفت


کم‌کم این حکایت دیده و دل


که ورد زبان کوچه‌نشینان است


باورم شده بود


 


باورم شده بود


که دیگر صدای تو را


در سکوت تنهایی نخواهم شنید


راستی در این هفته‌های بی‌ترانه


کجا بودی؟


کجا بودی که صدای من


و این دفتر سفید


به گوشت نمی‌رسید؟


آخر این رسم و روال رفاقت است؟


که در نیمه راه رویا رهایم کنی؟


سید علی صالحی


نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.