شعر و دکلمه
شعر و دکلمه

شعر و دکلمه

کاکل - حسین پناهی


با تو

بی تو

همسفر سایه خویشم

و به سوی بی سوی تو می آیم

معلومی چون ریگ

مجهولی چون راز

معلوم دلی و مجهول چشم

من رنگ پیراهن دخترم را به گلهای یاد تو

سپرده ام

و کفشهای زنم را در راه تو از یاد برده ام

ای همه من

کاکل زرتشت

سایه بان مسیح

به سردترین ها

مرا به سردترین ها برسان

 

 

 حسین پناهی