شعر و دکلمه
شعر و دکلمه

شعر و دکلمه

هردوی ما ناخوش - شهیار قنبری


هردوی ما ناخوش، تیغ ابریشم کش

مرد سر بر دیوار ، دزد بوس سیگار،

زن شک و تردید، زن در خود تبعید

تن هر دو تنها، مرد جوراب به پا

ما بهاری وسط پاییزیم،

عاشقانه های حلق آویزیم،

برگ زردیم و فرو می ریزیم،

من و تو دوباره بر می خیزیم

 

هر شب ما دلگیر، شب از فردا سیر!

چشم شوری بی اشک، حرفی از جنس کشک !

فصل تصویر بد، سازهای نابلد،

شهر از خود بی خود، که کلیدش گم شد. . .

ما بهاری وسط پاییزیم،

عاشقانه های حلق آویزیم،

برگ زردیم و فرو می ریزیم،

من و تو دوباره بر می خیزیم

دیگران آوار اند! دیگران خون خوارند!

سایه های دار اند! چه مصیبت بارند!

رخت چرک ناجور! زخم باز ناسور!

با صداهای شوم! نفس های مسموم!!

ما بهاری وسط پاییزیم،

عاشقانه های حلق آویزیم،

برگ زردیم و فرو می ریزیم،

من و تو دوباره بر می خیزیم!!...

 

 

شهیار قنبری