شعر و دکلمه
شعر و دکلمه

شعر و دکلمه

از این - قیصر امین پور


نه از مهر ور نه از کین می نویسم

نه از کفر و نه از دین می نویسم

 

دلم خون است ، می دانی برادر

دلم خون است ، از این می نویسم

 

 

بگذار بگویمت

 

این دل به کدام واژه گویم چون شد

کز پرده برون و پرده دیگر گون شد

 

بگذار بگویمت که از ناگفتن

این قافیه در دل رباعی خون شد

 

 

ای عشق

 

دستی به کرم به شانه ی ما نزدی

بالی به هوای دانه ی ما نزدی

 

دیر است دلم چشم به راهت دارد

ای عشق ، سری به خانه ی ما نزدی



قیصر امین پور