ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 |
8 | 9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 |
15 | 16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 |
22 | 23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 |
29 | 30 |
اینک این من : سر به سودای پریشانی نهاده
داغ نامت را نشان کرده ٬ به پیشانی نهاده
گریه ام را می خورم زیرا که می ترسم ز باران
مثل برجی خسته ٬ برجی رو به ویرانی نهاده
از هراس گم شدن در گیسویت با دل چه گویم ؟
با دل ــ این گستاخ پا در راه ظلمانی نهاده ــ
تا که بیدارش کند ٬ کی ؟ بخت من اکنون که خواب است ٬
سر به بالین شبی تاریک و طولانی نهاده
ذرّه ذرّه می روم تحلیل ٬ سنگ ساحلم من
خویش را در معرض امواج توفانی نهاده
شاعرم من یا تو ؟ ای چشمان تو امضای خود را
پای هر یک زین غزل های سلیمانی نهاده
حسین منزوی