شعر و دکلمه
شعر و دکلمه

شعر و دکلمه

سلول بی مرز - روزبه بمانی


غربت یه دیواره بین تو و دستام

یک فاجعست وقتی تنها تو رو می خوام

 

غربت یه تعبیره از خواب یک غفلت

تصویری از یک کوچ در آخرین قسمت

 

وقتی ازم دوری از سایه می ترسم

حتی من اینجا از همسایه می ترسم

 

غربت برای من مثل یه تعلیقه

یک راه طولانی روی لب تیغه

 

این حس آزادی اینجا نمیرزه

زندون بی دیوار سلول بی مرزه

 

این حس آزادی اینجا نمیرزه

زندون بی دیوار سلول بی مرزه

 

وقتی ازم دوری شب نقطه چین میشه

دیوار این خونه دیوار چین میشه

 

وقتی ازم دوری از زندگی سیرم

دنیا رو با قلبت اندازه می گیرم

 

این حس آزادی اینجا نمیرزه

زندون بی دیوار سلول بی مرزه

 

غربت یه دیواره بین تو و دستام

یک فاجعست وقتی تنها تو رو می خوام

 

غربت یه تعبیره از خواب یک غفلت

تصویری از یک کوچ در آخرین قسمت

 

وقتی ازم دوری از سایه می ترسم

حتی من اینجا از همسایه می ترسم

 

غربت برای من مثل یه تعلیقه

یک راه طولانی روی لب تیغه

 

این حس آزادی اینجا نمیرزه

زندون بی دیوار سلول بی مرزه

 

این حس آزادی اینجا نمیرزه

زندون بی دیوار سلول بی مرزه

 

روزبه بمانی