شعر و دکلمه
شعر و دکلمه

شعر و دکلمه

زخم - میسون السویدان


اندوه‌ام اگر همچون ترانه‌ای از دل‌ام می‌تراوید

مردمان را به رقص در‌می‌آورد،

آن‌چه مرا به گریه انداخته.

گاه زیبایی را

تاک‌های مستی‌بخش، رنگین می‌کنند،

گاه خنجرهای بی‌کسی غرق در خون‌اش می‌سازند

و سرخی گل

هرگز دیده نمی‌شد

اگر زخم نهان‌اش سر باز نمی‌کرد...

 

#میسون_السویدان

 

If my sorrow, song-like,

Leaked out of my heart,

It made people dance,

What made me cry;

Off and on

The liquoring grapevine

Colors the beauty,

And once in a while

The swords of loneliness

Made it drown in blood;

And the redness of flower

Never...seen was

If its latent wound

Opened was not...

 


زخم - لیدا رشیدی


چیزی نپرس از حال این روزام

هیچی شبیه آرزوهام نیست

میخوام با دنیا راه بیام اما

کفشام دیگه اندازه ی پام نیست


چند وقته که با آینه ها قهرم

خستم از این صورتک بیمار

حال منو بهتر میشه فهمید

از جای مشتم رو تن دیوار


دلواپس زخمام نباش دیگه

این روزا خودزنی شده کارم

برای چی میخوای که بهتر شم

تموم این زخمامو دوست دارم


هروقت به دریا دردامو میگم

چشم همه ماهیا تر میشه

از وقتی که حالمو فهمیدم

دریا داره هی شورتر میشه


هرشب تو خواب از جایی میافتم

همیشه یه زخم جدید دارم

از دور تموم آدما خوبن

تازگیا خطای دید دارم


دلواپس زخمام نباش دیگه

این روزا خودزنی شده کارم

برای چی میخوای که بهتر شم

تموم این زخمامو دوست دارم


 لیدا رشیدی

.