شعر و دکلمه
شعر و دکلمه

شعر و دکلمه

در شب باران به خاک ریخته گاهی - فاضل نظری


در شب باران به خاک ریخته گاهی

بوسه ی ابری که دل سپرده به ماهی

 

خط به خط سرنوشت من مژه ی توست

زندگی کوه بسته است به کاهی

 

زلف تو و عمر من ؟ چه راه درازی!

چشم تو و حال من ؟ چه روز سیاهی!

 

مسئله مرگ و زندگی نظر توست

می کُشی و زنده می کنی به نگاهی

 

حق من این زندگی نبود خدایا!

جان مرا زودتر بگیر، الهی ...


 

فاضل نظری