ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | |||
5 | 6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 |
12 | 13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 |
19 | 20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 |
26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
می روم تا درو کنم خود را / از زنانی که خیس پاییزند
از زنانی که وقت بوسیدن / غرق آغوشت اشک میریزند
میروم طرح غصه ای باشم / مثل اندوه خالکوبی هاش
میروم تا که دست بردارم / از جهان مخوف خوبی هاش !
مثل تنهایی ِ خودم ساکت / مثل تنهایی ِ خودم سر سخت
مثل تنهایی ِ خودم وحشی / مثل تنهایی ِخودم بدبخت !
هر دوتا کشته مرده ی مردن / هر دوتا مثل مرد آزرده
هر دوتا مثل زن پر از گفتن / هر دوتا پای پشت پا خورده
ما جهانی شبیه هم بودیم / آسمان و زمینمان با هم
فرقمان هم فقط در اینجا بود / او خودش بود و من خودم بودم
در نگاهش نگاه میکردم / در نگاهش دو گرگ پنهان بود
نیش تیز کنار ابروهاش / او هم از توله های آبان بود
با توام قاب عکس نارنجی / با توام زر قبای پاییزی
در نگاهت حضور مولانا است / پا رکاب دو شمس تبریزی!
توی چشمت دوباره ماهی ها / توی چشمت عمیق اقیانوس
توی چشمت همیشه دعوا بود / بین هر هشت دست اختاپوس
توی چشمت چقدر آدم ها / داس ها را به باغ من زده اند
سیب بکری برای خوردن نیست / تا ته باغ را دهن زده اند
در سرت دزد های دریایی / نقشه ام را دوباره دزدیدند
اجتماعی که سارقت بودند / از تو غیر از بدن نمیدیدند
از تو غیر از بدن نمیخواهند / کرم هایی که موریانه شدند
عده ای هم که مثل من بودند / ساکنان مریض خانه شدند
ساکنان مریض خانه شدیم / حال ما را اگر نمیدانی
عقربی را دچار آتش کن / این چنین است مرد آبانی !
ماده جغد سفید من برگرد ! / بوف کورم ، چقدر گمراهی ؟
من هدایت شدم..خدا شاهد ! / بار کج هم به منزلش گاهی/
بار کج هم به منزلش برسد / آه من هم نمیرسد به تنت
قاصدک های نامه بر گفتند / شایعه است احتمال آمدنت
عشق من در جنون خلاصه شده / دست من نیست ، دست من ، عشقم !
دست من ناگهان به حلقومت ! / مرگ من ،دست و پا نزن عشقم !
من مریضم که صورتم سرخ است / شاهدی که چقدر تب دارم
اندکی دوست رو به رو با من / یک جهان دشته از عقب دارم
در سرم درد های مرموزی است / مغزم از شعر مرده پر شده است
خط و خوط نوار مغزی گفت / شاعر این شعر هم تومور شده است
من سه تا نطفه در سرم دارم / جان من را سه شعر میگیرد ؟
خط و خوط نوار مغزی گفت : / فیل هم با سه غده میمیرد !
بیت هایی که آفریدمشان / در پی روز قتل عام منند
هر مزاری علیرضا دارد / کل این قبر ها به نام منند
مرگ مغزی است طعم ابیاتم / مزه ی گنگ و میخوشی دارم
باورم کن که بعد مردن هم / حس خوبی به خود کشی دارم !
کار اهدای عضو هایم را / به همین دوستان اندکم بدهید
چشم و گوشم برای هر کس خواست / مغز من را به کودکم بدهید
در سرم رنج های فرهاد است / یک نفر بعد من جنون باید!
تیشه ام را به دست او بدهید / بعد من کاخ بیستون باید
وای از این مرد زرد پاییزی / وای از این فصل خشک پاخوردن
وای از این قرصهای اعصابی / وقت هر وعده بیست تا خوردن
مرد آبانی ام بفهم احمق! / لحظه ای ناگهان که من باشم
هر چه ضد و نقیض در یک آن / کوچک بی کران که من باشم
مرد آبانی ام که قنداقی / وسط سردی کفن بودم
بعد سی سال تازه فهمیدم / جسدی لای پیرهن بودم !
جسد شاعری که افتاده / از نفس از دوپا از هر چیز
سال تحویلتان بهار اما / سال من از اواسط پاییز
زردی ام از نژاد فصلم بود / سرخی ام از تبار برگی که
روز میلادم از درخت افتاد / زیر رگباری از تگرگی که
از تبار جنون پاییزی / کاشف لحظه های ویرانی
عقربی در قمر تمرکیدیم / وای از این اجتماع آبانی
من توام من خود توام شاید / شعر دنبال هردومان باشد
نیمه ای از غمم برای تو تا / خودکشی مال هر دومان باشد ...
علیرضا آذر
تومور سه