شعر و دکلمه
شعر و دکلمه

شعر و دکلمه

بوسیدمت لب و دهنم بوی گل گرفت - سعید بیابانکی


بوسیدمت لب و دهنم بوی گل گرفت

بوییدمت تمام تنم بوی گل گرفت

 

گل های سرخ چارقدت را تکاندی و

گل های خشک پیرهنم بوی گل گرفت

 

با عطر واژه ها به سراغ من آمدی

شعرم ترانه ام سخنم بوی گل گرفت

 

ای امتزاج شادی و غم، در کنار تو

خندیدنم، گریستنم بوی گل گرفت

 

از راه دور فاتحه ای دود کردی و

در زیر خاک ها کفنم بوی گل گرفت

 

تا آمدی به میمنت بوی زلف تو

در باغ، یاس و یاسمنم بوی گل گرفت

 

گرد از کتابخانه ی من برگرفتی و

تاریخ مرده و کهنم بوی گل گرفت

 

خون تو دانه دانه شبیه گل انار

پاشید بر شب و... وطنم بوی گل گرفت...

 

 سعید بیابانکی