شعر و دکلمه
شعر و دکلمه

شعر و دکلمه

به هر نشانه ای از تو دلش بهانه بگیرد - سید رضا هاشمی


به هر نشانه ای از تو دلش بهانه بگیرد

غمی به وسعت دنیا در او زبانه بگیرد

 

نخی ز پیرهنت یا کتاب منزوی ات را

شبیه جان خودش سخت در میانه بگیرد

 

مدام خیره شود در نگاه عکس قدیمی ت

مدام زل بزند دست زیر چانه بگیرد

 

شبانه بغض خودش را فرو که برد به تلخی

دلش از اینهمه بی مهری زمانه بگیرد

 

به یاد کافه و شعر و تن صدات بیفتد

دلش هوای غزل های عاشقانه بگیرد

 

همین که عطر نفس هات کوچه را بنوازد

میان هق هق تلخش هوای خانه بگیرد

 

خیال کن برسد گرد باد پیر و بخواهد

تقاصی از تن بی جان یک جوانه بگیرد

 

سرت که نیست بگو غیر کوله ی غم و حسرت

مسافر شب غربت چه را به شانه بگیرد ؟

 

سید رضا هاشمی