ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | |||
5 | 6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 |
12 | 13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 |
19 | 20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 |
26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
می سوزم و می سوزم ، با زخم تو می سازم
با هر غزل چشمت ، من قافیه می بازم
پیش از تو فقط شعرم ، معراج غرورم بود
ای از همه بالا تر ، اینک به تو می نازم
این سفره ی خالی را تو نان غزل دادی
ای پر برکت گندم ، من از تو می آغازم
من اهل زمین بودم ، فواره نشین بودم
با دست تو پیدا شد ، بال همه پروازم
از شبنم هر لاله ، اسب و کوزه پر کردم
با عشق تو را دیدن ، تا اوج تو می تازم
هیهای مرا بشنو ، اسب و من و دل خسته
من چاوش بی خویشم ، با هق هق آوازم
راه سفر عاشق ، از گردنه بندان پر
نامردم اگر از خون ، این باج نپردازم!
شهیار قنبری