ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 |
8 | 9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 |
15 | 16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 |
22 | 23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 |
29 | 30 |
باز هم از تو نوشتم بدنم می لرزد
من نفس می زنم و پیرهنم می لرزد
آمدم فال بگیرم ,مثلا یلدا بود
شعری آمد که همه جان و تنم می لرزد
بعد ِ تو یاس خزان کرد قناری ها مُرد
بغض را می خورم اما دهنم می لرزد
بی تو تهران و من و قصه ی سرگردانی
پای رفتن نه , ولی آمدنم می لرزد
قلبِ من می تپد اما بخدا بعد از تو
هر دلی را که فقط می شکنم می لرزد
مثلِ یک حلقه ی اشکم که بلاتکلیف است
یک نفس مانده به جاری شدنم می لرزد
پِلکِ من می پرد و حادثه ای در راه است
مُژه بر هم بزنم یا نزنم می لرزد
مُرده باشم , تو صدایم بکنی باور کن
بند بندِ من و بندِ کفنم می لرزد
ساقی سلیمانی