ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | |||
5 | 6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 |
12 | 13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 |
19 | 20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 |
26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
قمارعشق شیرین است، اگرچه باز میبازم
تو از آس دلت مغرور و من، دلخوش به سربازم
چه حکم است اینکه میدانی، که حکم دست من خالی است؟
دل و دستم که میلرزد خودم را پاک میبازم
ورق برگشته است امروز و تو حاکم…منم محکوم
چه باید کرد با این بخت؟ میسوزم و میسازم
تو بازی میکنی از رو و من آنقدر گیجم که
نمیدانم کدامین برگ را باید بیاندازم
اگرحاکم تویی، ای عشق! من تسلیم تسلیمم
همه از برد مغرورند و من بر باخت مینازم
قمار عشق با من، مثل جنگ شیر با آهوست
در این پیکار معلوم است پایانم از آغازم