شعر و دکلمه
شعر و دکلمه

شعر و دکلمه

گذشته - روزبه معین


یه روز صبح از خواب بلند میشی و متوجه میشی هیچ حسی به گذشته و آدم های گذشته نداری، دیگه می تونی واسه همشون آرزوی خوشبختی کنی؛

یه جور رهایی و بی احساسی کامل، از اون به بعد با کسی جر و بحث نمی کنی، به همه لبخند می زنی و از همه چیز ساده می گذری.

مردم بهش میگن قوی شدن، اما من میگم سِر شدگی!



قهوه سرد آقای نویسنده

 روزبه معین

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.