شعر و دکلمه
شعر و دکلمه

شعر و دکلمه

نون و پنیر و سبزی تو بیش از این می‌ارزی - شهیار قنبری


نون و پنیر و هق‌هق سفره سرد عاشق

نون و پنیر و فندق رخت عزا تو صندوق

 

نون و پنیر و حلوا سوخته حریر دریا

نون و پنیر و گردو قصه شهر جادو

 

نون و پنیر و بادوم یک قصه ناتموم

نون و پنیر و سبزی تو بیش از این می‌ارزی

 

پای همه گلدسته‌ها دوباره اعدام صدا

دوباره مرگ گل سرخ دوباره‌ها دوباره‌ها

 

حریق سبز جنگلها بدست کبریت جنون

از کاشی‌های آبیمون سرزده فواره خون

 

نون و پنیر و بادوم یک قصه ناتموم

نون و پنیر و سبزی تو بیش از این می‌ارزی

 

قصه جادوگر بد که از کتابها میومد

نشسته بر منبر خون عاشق‌ها رو گردن می‌زد

 

کنار شهر آینه جنگل سبز شیشه بود

برای گیس‌گلابتون اون روز مثل همیشه بود

 

پونه می‌ریخت تو دامنش تا مادرش چادر کنه

می‌رفت که از بوی علف تمام شهر رو پر کنه

 

غافل از اینکه راهش رو جادوگر دزدیده بود

روصورت خورشید خانم خط سیاه کشیده بود

 

آهای، آهای یکی بیاد یه شعر تازه‌تر بگه

برای گیس‌گلابتون از مرگ جادوگر بگه

از مرگ جادوگر بد که از کتابها میومد

 

نون و پنیر و بادوم یک قصه ناتموم

نون و پنیر و سبزی تو بیش از این می‌ارزی

 

چشم‌های گیس‌گلابتون چیزی بجز شب نمی‌دید

هوا نبود نفس نبود قصه به آخر نرسید

قصه‌های مادربزرگ آیینه خود منه

طلسم جادوگر باید با دستهای تو بشکنه

 

با دستهای رفاقتت تاریکی وحشت نداره

نوری که حرف آخره به قصه‌مون پا می‌زاره

 

حیفه که شهر آینه سیاه بشه حروم بشه

قصه تو قصه من اینجوری ناتموم بشه

 

آهای، آهای یکی بیاد یه شعر تازه‌تر بگه

برای گیس‌گلابتون از مرگ جادوگر بگه

از مرگ جادوگر بد که از کتابها میومد

 

آهای، آهای یکی بیاد یه شعر تازه‌تر بگه

برای گیس‌گلابتون از مرگ جادوگر بگه

از مرگ جادوگربگه

 

تا شعر گیس‌گلابتون یه شعر پر امید باشه

آیینه‌های تو به تو هر کدومش خورشید باشه

 

آهای، آهای یکی بیاد یه شعر تازه‌تر بگه

برای گیس‌گلابتون از مرگ جادوگر بگه

از مرگ جادوگر بد که از کتابها میومد

نون و پنیر و فندق رخت عزا تو صندوق

نون و پنیر و سبزی تو بیش از این می‌ارزی

 

 

شهیار قنبری



نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.